ریسک در سرمایه گذاری چیست؟
زمانی که در مورد سرمایهگذاری و راههای آن صحبت میکنیم٬ یکی از اولین مسائلی که در ذهن شما تداعی میشود میزان ریسک این برنامهها است. در این زمینه اتفاقا حق با شما است.
شاید بپرسید چرا؟ پاسخ این است که اگر قبل از هر تصمیمی جوانب مختلف آن را در نظر بگیرید احتمالا با گذر زمان اصطکاک کمتری متوجه سرمایه شما خواهد شد. دلیل دیگری که در مورد اهمیت این مسئله میتوان بیان کرد این است که هرچه بیشتر در مورد احتمالات مختلف بدانیم در زمان مواجهه با آنها اقدامات بهتری در پیش خواهیم گرفت.
اگر بخواهیم در مورد ریسک صحبت کنیم در ابتدا باید بدانید که هر نوعی از سرمایهگذاری شامل درجههای مختلفی از ریسک میشود. سرمایهگذاری در بورس٬ انواع اوراق قرضه٬ صندوقهای سرمایهگذاری و صندوقهای قابل معامله در بورس٬ همگی این قابلیت را دارند که ارزش خود را از دست بدهند. حتی ممکن است در صورتی که شرایط بازار نامساعد شود٬ این داراییها تمام ارزش خود را از دست دهند.
ریسک از دست دادن داراییها حتی میتواند شامل سرمایهگذاریهای محافظهکارانه مفهوم بازده در سرمایهگذاری و بیمه هم باشد. چرا که ممکن است در طول زمان به اندازه کافی درآمد نداشته باشند تا با افزایش هزینههای ناشی از تورم همگام شوند. به هرحال بهتر است در مورد ریسک بیشتر بدانیم و در مرحله اول باید بتوانیم آن را تعریف کنیم
ریسک چیست؟
با شروع فرایند سرمایهگذاری٬ ریسک هم به دنبال آن خواهد آمد. به زبان سادهتر ریسک هرگونه عدم اطمینان است که سرمایهگذاری شما را تحت تاثیر قرار میدهد. ریسک میتواند بر رفاه مالی شما تاثیر منفی بگذارد.
به عنوان مثال ممکن است ارزش سرمایه شما به دلیل شرایط بازار (همان ریسکهای بازاری که در آن فعال هستید) افزایش یا کاهش یابد.
در مثالی دیگر میتوان گفت که تصمیمات سازمانی مانند گسترش حوزههای کاری جدید یا ادغام با شرکتهای دیگر میتواند بر ریسک سرمایهگذاری شما را در آن سازمان تاثیر بگذارد و ارزش آن را افزایش یا کاهش دهد.
اگر صاحب یک سرمایهگذاری بینالمللی هستید٬ رویدادهای داخل کشورهای مشترک در سرمایهگذاری میتواند روی آن تاثیرگذار باشد. ریسکهای سیاسی و ریسکهای ارزی در این مثال میتواند بر سرمایه شما اثر بگذارد.
انواع دیگری نیز از ریسک وجود دارد. برای مثال اینکه سرمایهگذاری خود را چقدر آسان یا چقدر سخت میتواندی به پول نقد تبدیل کنید٬ ریسک نقدینگی نامیده میشود. یکی دیگر از عوامل ریسک این است دارایی خود را در چند سبد سرمایهگذاری کردهاید.
واضح است اگر همه داراییتان در یک واحد سهام سرمایهگذاری کنید٬ در صورت کاهش ارزش آن سهام ضرر بزرگتری شامل حالتان خواهد شد و ریسک بیشتری میکنید. اما باز هم اگر بخواهید بک تعریف به خصوص از ریسک داشته باشید٬ به طور خلاصه میتوانیم بگوییم ریسک احتمال وقوع یک نتیجه مالی منفی است که برای شما از اهمیت بالایی برخوردار است.
چند مفهوم کلیدی در مورد ریسک
چندین مفهوم کلیدی وجود دارد که بهتر است در مورد ریسکهای سرمایهگذاری درک کنید.
سطح ریسک مرتبط با یک سرمایهگذاری یا طبقه دارایی خاص معمولا با سطح بازدهی که سرمایهگذاری ممکن است در آینده به دست آورد٬ ارتباط مستقیم دارد. اما آیا منطق خاصی برای توضیح این مسئله وجود دارد؟ بله!
منطق پشت ارتباط این است که آن دسته از سرمایهگذاران که تمایل به پذیرش ریسک سرمایهگذاریهای پرخطر دارند و به صورت بالقوه سرمایه خود را از دست میدهند٬ باید برای رسسک خود پاداش دریافت کنند.
در زمینه سرمایهگذاری٬ پاداشها امکان بازدهی را بالا میبرد. در بین انواع مختلف سرمایهگذاری٬ سرمایهگذاریهای سهامی بالاترین بازدهی را در بلندمدت داشته اند. پس از آن اوراق قرضه شرکتی٬ اوراق خزانه و معادلهای نقدی و برنامههای پسانداز بانکی هستند.
در مقابل این بازدهیهای نسبتا بالا همیشه ریسکهای بیشتر وجود دارد. یعنی سهام به عنوان یکی از طبقات دارایی ریسک بیشتری از دیگر انواع سرمایهگذاریهای یاد شده دارد. در این جا سود بیشتر برنامههای سرمایهگذاری سهامی به عنوان پاداشی در مقابل ریسک بالای آن در نظر گرفته میشود.
- فراموش نکنید که استثنا بسیار زیاد است
اگرچه سهام در طول تاریخ بازدهی بالاتری نسبت به اوراق قرضه و سرمایهگذاریهای نقدی داشته است (البته در سطح بالاتری از ریسک)٬ اما همیشه اینطور نیست که سهام نسبت به اوراق قرضه عملکرد بهتری داشته است. همه این انواع سرمایهگذاری که پیش تر در مورد آنها صحبت کردیم دارای ریسک هستند اما بازدهی و سطح ریسک هر نوع به شرایط بازار٬ شرایط اقتصادی و نحوه به کارگیری سرمایهگذاریها وابسته است و میتواند نتایج متفاوتی را رقم بزند.
بنابراین بهتر است قبل از سرمایهگذاری بدانید که ریسک فقط به نوع سرمایهگذاری انتخابی شما وابسته نیست. متغیرهای بسیاری در ریسک سرمایهگذاری شما دخیل هستند.
- میانگینها و نوسانات
شاید بپرسید از چه راهی میتوانیم در مورد ریسک بهتر تصمیمگیری کنیم؟ در پاسخ این سوال میتوان گفت که میانگین وضعیت دارایی در دورههای زمانی سابق میتواند راهنمای خوبی در مورد میزان ریسک آن باشد. با بررسی میانگینها تا حدودی میتوانید بررسی کنید که این مسیر برای اهداف و شرایط شخصی شما مناسب است یا خیر.
با این حال باز هم اگر یک سبد سهامی متنوع و گسترده را برای طولانی مدت در اختیار داشته باشید٬ هیچ تضمینی وجود ندارد که نرخ بازدهی این سبد با میانگین دورههای زمانی قبل شباهت داشته باشد.
اگر بخواهیم یک عامل تعیینکننده دیگر برای بازگشت سرمایه به شما معرفی کنیم٬ میتوان به زمان درست خرید یا فروش سهام اشاره کرد. در این مورد حتما شما هم مثل «کم بخر و گران بفروش» را شنیدهاید. اما خوب است بدانید که بسیاری از سرمایهگذاران دقیقا برعکس این مثل عمل میکنند.
حتی ممکن است با کاهش قیمت یک سهم واحد دو سهامدار به میزان متفاوتی ضرر کنند. میپرسید چطور؟ اگر نفر A یک سهام یا سهامی از یک صندوق سرمایهگذاری را زمانی که بازار گرم است و قیمت بالایی دارد بخرد٬ در زمان کاهش قیمت (که به هر علتی ممکن است اتفاق بیفتد) در مقایسه با نفر B که همان سهم را با قیمت پایینتر خریدهاست ضرر بیشتری را متحمل خواهد شد.
در این وضعیت میانگین بازدهی سالیانه برای نفر A کمتر از بازدهی نفر B خواهد بود و بهبودی او نیازمند زمان بیشتری است.
- زمان میتواند مانند یک شمشیر دو لبه عمل کند.
گذر زمان در سرمایهگذاری میتواند به نفع شما و یا به ضررتان تمام شود. اما چطور ممکن است یک متغیر تا این حد تاثیرات متفاوتی بر سرمایه داشته باشد؟ با بررسی دادههای تاریخی به وضوح میتوان دید که نگهداری یک سبد گسترده از سهمهای مختلف در یک دوره زمانی طولانی به طور قابل توجهی شانس شما را برای از دست دادن اصل سرمایهتان کاهش میدهد.
با این حال دادههای پیشین نباید باعث گمراهی شما به عنوان یک سرمایهگذار شود و گمان کنید سرمایهگذاری در دورههای زمانی طولانی ریسک کمتری دارد. برای مثال فرض کنید یک سرمایهگذار ۱۰۰۰۰دلار در یک سبد سهان با تنوع گسترده سرمایهگذاری میکند و ۱۹ سال بعد شاهد رشد آن به ۲۰۰۰۰ دلار است.
سال بعد پرتفوی سرمایهگذار ۲۰درصد از ارزش خود (یا ۴۰۰۰دلار) را به علت رکود بازار از دست میدهد. در نتیجه در پایان یک دوره ۲۰ ساله٬ سرمایهگذار به جای پرتفوی ۲۰۰۰۰دلاری که پس از ۱۹ سال در اختیار داشت؛ صاحب یک سبد ۱۶۰۰۰دلاری است. پول به دست آمد اما نه به اندازه فروش سهام در سال قبل!
به همین دلیل است که سهام همیشه در دسته سرمایهگذاریهای پرریسک طبقهبندی میشود. حتی در بلندمدت مفهوم بازده در سرمایهگذاری هم سهام در دسته سرمایهگذاری پرریسک است و هرچه بیشتر آن را نگه دارید نمیتوانید بگویید که ایمنتر شده است.
تا اینجا در تلاش بودیم تا شما را با مفهوم ریسک و عوامل گسترده موثر بر آن آشنا کنیم. برای جلوگیری از آسیبهای شدید ریسک به سرمایهتان بهتر است با دانش کافی وارد بازار سرمایهگذاری شوید یا این کار را به متخصصین بسپارید.
اپلیکیشن نزدیک برای شروع فرایند سرمایهگذاری میزان ریسکپذیری شما را اندازه گرفته و سبذ سرمایهگذاری شما را متناسب با محدودیتها و ویژگیهای خودتان تنظیم میکند. فرایند سرمایهگذاری در نزدیک کاملا هوشمند و ساده و در راستای اهداف شما است. در تمام مراحل سرمایهگذاری نزدیک شماییم!
بازده چیست؟
به سود یا زیان ناشی از سرمایه گذاری بـــازده گفته میشود. بازدهی مثبت، نشانگر سود است و بازدهی منفی زیان را نشان می دهد. برای مقایسه ی بهتر بین سرمایه گذاری های مختلف، بازده اغلب به صورت سالانه و درصدی از سرمایه گذاری اولیه گزارش می شود.
نسبت های مالی زیادی برای بازدهی سرمایه گذاری ها، دارایی ها یا پروژه ها وجود دارند که در تحلیل بنیادی بسیار پر کاربرد هستند و تحلیلگران مالی با استفاده از این نسبت ها، آن دارایی یا سرمایه گذاری را ارزیابی می کنند.
توضیحاتی در مورد بازده
این اصطلاح بهظاهر ساده بدون بیان مقدماتش میتواند تا حدودی برای سرمایه گذاران گیجکننده باشد. اگر یک دارایی اعم از دارایی واقعی یا دارایی مالی را به قصد سرمایه گذاری بخرید، سود یا زیان ناشی از این سرمایه گذاری بهعنوان بـازده شناخته میشود. بازده معمولاً از دو طریق ایجاد میشود. یک وجه نقدی است که مستقیماً از محل درآمد حاصل از سرمایه گذاری دریافت میکنید و دومی سود یا زیانی است که به علت تغییر قیمت آن دارایی نصیب شما میشود.
فرض کنید مدتی قبل ۱۰۰۰ سهم شرکت فرضی قارون را خریدهاید. در پایان سال مالی در مجمع عمومی سالیانه شرکت به هر سهم ۵۰ تومان سود نقدی تعلق میگیرد. همینطور شما سهم را در قیمت ۲۲۰ تومان خریدهاید و حالا ۲۶۰ تومان شده است. بازده نقدی یا ریالی شما عبارت است از : 9000=*1000
در مورد اوراق بهاداری نظیر سهام که درآمد ثابت ندارند تفاوتهایی در مورد نحوه محاسبه بـازده با اوراق بهادار با درآمد ثابت نظیر اوراق مشارکت وجود دارد.
قانون کلی این است که هرچه ریسک بیشتری بپذیرید، سود و زیان بالقوه شما هم بیشتر میشود.
چگونه رابطه ریسک و بازده ، قدرت تصمیمگیری سرمایهگذاران را افزایش میدهد؟
ریسک و بازده در مدیریت مالی و اقتصادی همانند دو کفه یک ترازو هستند که تعادل بین آنها در رسیدن به موفقیتهای مالی کمخطر و ایمن بسیار حائز اهمیت است. درواقع افراد با توجه به میزان ریسکی که انجام میدهند، متناسب با آن بازده و نتیجه متفاوتی خواهند داشت. ازآنجاییکه رابطه ریسک و بازده در تجارت و اقتصاد خرد و کلان جایگاه بسیار مهمی دارد، در ادامه این مطلب به تشریح و شفافسازی بیشتر آن پرداخته میشود.
بررسی رابطه کلی ریسک و بازده :
ریسک و بازده دو مفهوم جدا از هم و قابلتفکیک از یکدیگر نیستند و در کنار هم معنا پیدا میکنند. بهعبارتیدیگر در هنگام سرمایهگذاری همیشه دو حالت وجود دارد یا سود و زیان آن از همان ابتدا روشن و واضح است یا اینکه هیچ چیزی صد درصد مشخص نیست و باید ریسک کرد تا بازده آن معلوم شود. بنابراین هر چه فرد بیشتر ریسک کند به همان اندازه احتمال شکست یا پیروزی و در اصل بازده او نیز بیشتر است. برای شناخت بهتر رابطه بازده و ریسک تعاریف متفاوتی را به کار میبرند که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود.
انحراف معیار ریسک و بازده :
ازآنجاییکه ریسک مفهومی نسبی دارد برای درک بهتر و به دست آوردن نتایج احتمالی آن از محاسبات آماری استفاده میکنند که انحراف معیار بهترین انتخاب جهت نشان دادن رابطه ریسک و بازده است. به همین منظور چنانچه یک موقعیت مالی دارای انحراف معیار ریسک رو به بالا و زیادی باشد، پتانسیل بازده بیشتری نیز در آن وجود دارد و بالعکس. اما باید توجه کرد که این بازده فقط به معنای سود بیشتر نیست بلکه با ریسک بیشتر، ممکن است ضرر بیشتری هم در نتیجه و بازده کار عاید سرمایهگذار شود. حتی خطر از دست رفتن تمام سرمایه نیز در ریسک بالا وجود دارد که در این مورد بازده صفر خواهد بود.
ریسک برابر با اختلاف بازده اصلی با بازده مورد انتظار :
اکثر سرمایهگذاران معتقدند که بازده و نتیجهای که در ابتدا انتظار میرود به آن دست یابند با میزان بازده واقعی و پس از انجام کار متفاوت است که با به دست آوردن اختلاف میان این دو، ریسک یا احتمال آن سرمایهگذاری یا موقعیت مالی نیز مشخص میشود. بنابراین هر چه اختلاف بازده واقعی و مورد انتظار کمتر باشد، ریسک کمتری هم وجود دارد و با افزایش این اختلاف، فرد باید ریسک بیشتری کند. بهترین مثال برای درک این موضوع احتمال برنده شدن فرد در یک مسابقه بختآزمایی است که در با خرید برگه شانس یا جایزه اصلی (بازده موردانتظار) را خواهد برد و یا هیچ چیزی (بازده واقعی) عاید او نخواهد شد. بنابراین احتمال (ریسک) شرکت در آن بسیار بالا است.
انواع ریسک :
بهطورکلی مفهوم بازده در سرمایهگذاری بر اساس اینکه ریسک تحت تأثیر عوامل داخل یا خارج از شرکت یا بنگاه اقتصادی به جود آمده، به دو دسته زیر تقسیم میشوند:
۱. ریسک سیستماتیک :
چنانچه ریسک از عوامل دولتی یا عوامل بازار هدف که خارج از دسترس سرمایهگذار هستند، ناشی شده باشد.
۲. ریسک غیرسیستماتیک :
این دسته از ریسکها ربطی به عوامل خارج از دستگاه یا شرکت نداشته و به سیاستها و تصمیمات اتخاذشده در داخل مجموعه برمیگردد. مانند نرخ ارز
عوامل ایجادکننده ریسک :
اما عواملی سبب به وجود آمدن ریسک سیستماتیک یا غیرسیستماتیک میشود، متنوع و مختلف هستند که در ادامه نگاهی گذرا به برخی از آنها میکنیم:
۱. بازار :
شاید اصلیترین عامل تأثیرگذار در ریسک که سیستماتیک بوده و تحت کنترل سرمایهگذاران نیست را میتوان نوسان بازار ناشی از جنگ، تحریم، رکود اقتصادی، تغییرات در سیاستهای اقتصادی و امثال آن دانست که سبب تغییرات در بازده شده و ریسک بازار را ایجاد میکنند. ریسکهای که اغلب غیرقابلپیشبینی بوده و در سود و زیان سرمایهگذاری تأثیر مستقیمی دارد.
۲. نرخ ارز :
ارزش پول خارجی نسبت به پول رایج در یک کشور را نرخ ارز گویند که معمولاً دارای نوسانات زیاد و بالا و پایین شدن است. نرخ ارز یکی از عوامل مؤثر در ریسک است که از آن بهعنوان ریسک نرخ ارز یاد میکنند. درواقع میتوان گفت با تغییر در بازده سهام، نرخ ارز دچار نوسان میشود.
بنابراین برای بازرگانان و افرادی که در کار واردات مفهوم بازده در سرمایهگذاری و صادرات هستند همواره ریسک نرخ ارز وجود دارد که جز ریسکهای سیستماتیک است. با بالا رفتن نرخ ارز، واردکننده مجبور است با قیمت بیشتر محصول را وارد کنند بنابراین اغلب سود کمتری نصیبش خواهد شد. اما این وضع به سود صادرکنندگان بوده که با صادر کردن کالاهای داخلی به سود بیشتری عاید او شود.
۳. نرخ بهره :
سود یا زیان حاصل از مشارکت در سرمایهگذاریها را نرخ بهره گویند که یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در ریسک است. سرمایهگذار هنگامیکه اوراق مشارکتی با ارزش پایین تهیه میکند، ریسک نرخ بهره را به جان خریده است. زیرا با نوسانات نرخ بهره، بازده و سود او کم یا زیاد شده و متغیر است.
۴. تورم :
با افزایش تورم، قدرت خرید کاهش در نتیجه تقاضا در بازار کم میشود که از آن بهعنوان ریسک قدرت خرید یاد شده و جز عوامل ایجادکننده ریسک سیستماتیک محسوب میشود. همچنین ریسک ناشی از تورم باعث پایین آمدن ارزش سهام نیز میگردد که درواقع بهنوعی ریسک نرخ بهره به وجود میآورد.
۵. کسبوکار :
هنگامیکه یک سرمایهگذار در یک کسبوکار یا یک محصول خاص سرمایهگذاری میکنند ریسک تجاری کرده است. زیرا با نوسانات قیمت آن محصول، بازده و سود او نیز تغییر خواهد کرد. مانند سرمایهگذاری بر روی طلا که با بالا و پایین رفتن قیمت، سرمایهگذار سود یا زیان خواهد کرد.
۶. امور مالی :
این نوع ریسک ناشی از تصمیمات شرکت یا سرمایهگذار بوده و درواقع ریسکی غیر سیستماتیک که به آن ریسک مالی گفته میشود. مانند وقتیکه تقاضای دریافت وام میکند، میزان بدهیها را در مقابل نقدینگی افزایش میدهد و چنانچه نتواند اقساط آن را بهراحتی و در زمان مقرر پرداخت نکند، دچار ضرر شده و حتی امکان ورشکستگی نیز وجود دارد.
همانطور که اشاره شد، رابطه ریسک و بازده خطی بوده و هر دو با هم معنا پیدا میکنند. عوامل بسیاری باعث به وجود آوردن تغییرات در بازده موردانتظار و بازده واقعی میشود که ریسکهای متفاوتی را ایجاد میکنند که برخی از این عوامل خارجی و برخی از داخل مجموعه نشاءت میگیرند. میزان شناخت این عوامل و بازار و نیز اتخاذ تصمیمات درست و بهجا، قدرت ریسکپذیری شرکت یا فرد را نشان میدهد.
متوسط نرخ بازده حسابداری در ارزیابی پروژه های سرمایه گذاری
شاخص های مالی ساده و پیچیده ای برای ارزیابی طرح ها وجود دارد که بر اساس آن ها امکان اولویت بندی پروژه های سرمایه گذاری به دست می آید. چهار روش شامل متوسط نرخ بازده حسابداری، دوره بازدهی، ارزش فعلی خالص و نرخ بازدهی داخلی در این راستا مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
مهم ترین دلیل استفاده از نرخ بازده حسابداری سادگی محاسبه آن است. تنها داده مورد نیاز، پیش بینی سودآوری دوره های بعدی است که به راحتی قابل دستیابی است. این روش دو عیب دارد: اول اینکه، از داده های حسابداری به جای ورودی های نقدینگی بهره می گیرد و دوم اینکه، عامل زمان را در تعیین ارزش سرمایه گذاری نادیده می گیرد. شرکت ها اصولا علاقه مندند ورودی های نقدینگی را به جای آینده در امروز دریافت کنند.
متوسط نرخ بازده حسابداری
این شاخص با بهره گیری از عناوین متفاوتی در کتب مطرح شده است. عناوینی مثل: نرخ بازده حسابداری و بازده ساده، از روش های معروف ارزیابی پروژه ها به حساب می آید. اتقان و اعتبار آن از اینجاست که بر اساس داده های موجود در حسابداری و صورت های مالی قابل محاسبه است. این روش هرچند به خاطر به کارگیری مفهوم سود حسابداری در محاسبه نرخ بازده مورد اقبال برخی حسابداران قرار دارد اما همچنین به علت در نظر نگرفتن زمان بندی وجوه نقد در زمان پروژه و ارزش زمانی پول مورد انتقاد تعداد بی شماری از مدیران و حسابداران قرار گرفته است.
" نرخ بازده حسابداری" = "(درآمد سالانه حاصل از اجرای پروژه- جمع هزینه های سالانه اجرای پروژه")/"مبلغ سرمایه گذاری در پروژه"
معمولا هرگاه نرخ بازده داخلی پروژه برابر یا بیش از هزینه سرمایه شرکت باشد آن پروژه معمولا مورد قبول واقع می گردد، ولی در جایی که نرخ بازده داخلی پروژه کمتر از هزینه جذب سرمایه باشد پیگیری آن پروژه سودی در پی نخواهد داشت.
روش های متعددی برای محاسبه نرخ بازده میانگین یا نرخ بازده حسابداری وجود دارد. یکی از این روش ها از میانگین ورودی نقدینگی به جای سود حسابداری استفاده می کند. در روش دیگر از میانگین مبلغ سرمایه گذاری به جای کل مبلغ سرمایه گذاری بهره گرفته می شود.
دلایل موافق و مخالف استفاده از این شاخص
مهم ترین دلیل استفاده از نرخ بازده حسابداری سادگی محاسبه آن است. تنها داده مورد نیاز، پیش بینی سودآوری دوره های بعدی است که به راحتی قابل دستیابی است. این روش دو عیب دارد: اول اینکه، از داده های حسابداری به جای ورودی های نقدینگی بهره می گیرد و دوم اینکه، عامل زمان را در تعیین ارزش سرمایه گذاری نادیده می گیرد. شرکت ها اصولا علاقه مندند ورودی های نقدینگی را به جای آینده در امروز دریافت کنند.
دوره بازدهی پروژه
دوره های بازدهی بعضا جهت ارزیابی طرح های مختلف سرمایه گذاری مورد استفاده قرار می گیرند. به تعریف ساده، دوره بازدهی دربرگیرنده تعداد سال های لازم جهت برگشت سرمایه گذاری اولیه است. این بازده به واسطه جریان های نقدی خالص وارد شده به پروژه و یا از طریق منافع خالص ایجاد شده به وسیله پروژه، مورد ارزیابی قرار می گیرد.
"دوره بازدهی" ="خالص سرمایه گذاری" /"میزان جریان خالص نقدی ورودی"
برای مثال، فرض کنید میزان خالص سرمایه گذاری یک طرح پنج میلیارد ریال و از طرفی جریان ورودی نقدینگی طی هر سال به طور مساوی مبلغ یک میلیارد و دویست و پنجاه میلیون باشد، در نتیجه دوره بازدهی طرح به ترتیب دیگر قابل محاسبه است:
در نتیجه بر اساس محاسبه انجام شده، چهار سال زمان مورد نیاز است تا طرح سرمایه گذاری اصلی خود را تامین نماید. نتیجه محاسبه دوره بازدهی نباید به سادگی در قبول و رد پروژه های سرمایه گذاری لحاظ شود. قبل از اتخاذ تصمیم نهایی باید برخی معایب این روش مورد ارزیابی قرار گیرد.
معایب دوره بازدهی
روش دوره بازدهی بی توجه به زمان وزن مساوی به همه ورودیهای نقدینگی اختصاص می دهد. در نتیجه این روش ارزش زمانی پول را نادیده می گیرد.
روش دوره بازدهی، برگشت های احتمالی پس از دوره بازدهی را نادیده می گیرد. در نتیجه برگشت های اولیه طرح ممکن است در اتخاذ تصمیم مناسب گمراه کننده باشد.
این روش هیچ گونه ملاک عینی برای تصمیم گیری که به نوعی هم زمان موجبات حداکثر سازی سود سهامداران را به وجود بیاورد، ارائه نمی کند. قبول یا رد دوره بازدهی قضاوتی شخصی و سلیقه ای است و در نتیجه افراد مختلف ممکن است تصمیمات متفاوتی اتخاذ کنند.
مزایای دوره بازدهی
عاملی برای تعیین میزان خطر پروژه به حساب می آید. با توجه به اینکه پروژه های طولانی تر خطر پذیری بیشتری دارند، لذا در اینجا ریسک به واسطه میزان دریافتی های سالیانه محاسبه می گردد.
به نوعی نسبت به زمان مورد نیاز جهت برگشت سرمایه اولیه را نشان می دهد و تصویری از نقدینگی شرکت را نمایش می دهد که ممکن است به خوبی به وسیله شرکت هایی که نگرانی از زمان برگشت اصل سرمایه گذاری دارند، مورد استفاده قرار گیرد.
در مجموع، روش دوره بازدهی معیار مناسبی برای تصمیم یا عدم تصمیم به سرمایه گذاری نبوده و استفاده از این روش ممکن است منجر به انتخاب بعضی سرمایه گذاری ها که الزاما سودآوری حداکثری ندارند، گردد. اگرچه این روش نیز به عنوان یک روش جانبی در کنار سایر روش ها، می تواند مفید واقع گردد.
تعبیر نرخ بازده داخلی
معمولا هرگاه نرخ بازده داخلی پروژه برابر یا بیش از هزینه سرمایه شرکت باشد آن پروژه معمولا مورد قبول واقع می گردد، ولی در جایی که نرخ بازده داخلی پروژه کمتر از هزینه جذب سرمایه باشد پیگیری آن پروژه سودی در پی نخواهد داشت. همچنین از این روش برای مقایسه چندین پروژه که نیاز های مالی و برگشت های متفاوت دارند می توان استفاده کرد. در جایی که دو پروژه کاملا مستقل از هم مورد بررسی قرار می گیرند، پروژه ای که از نرخ بازده بالاتر برخوردار است انتخاب خواهد شد. نرخ بازده داخلی وسیعأ توسط شرکت هایی که تکنیک های بودجه بندی ارزش مدار را به کار می گیرند مورد استفاده قرار می گیرد و بسیاری از شرکت ها از این روش به عنوان اولین گزینه مفهوم بازده در سرمایهگذاری خود در ارزیابی پروژه ها بهره می گیرند.
آموزش بورس قسمت هجدهم – ریسک و بازده در بورس
مفهوم ریسک بازده جزء اصول اولیه و لاینفک کلیه تصمیم های سرمایه گذاری می باشد. هر تصمیمی که شما برای سرمایه خود می گیرید، بایستی بین ریسک و بازده نوعی تعادل ایجاد کند. ریسک و بازده مورد انتظار با یکدیگر رابطه مستقیم دارند. هر چه ریسک ورقه بهادار افزایش یابد، بازده مورد انتظار سرمایه گذار نیز افزایش خواهد یافت.
مثال 1: اگر شما به سود و بهره حساب های بانکی اکتفا نکنید و مثلا دارایی خود را به جای سپرده کردن در بانک، در سهام بورس سرمایه گذاری کنید، در واقع ریسک بیشتری انجام داده اید و البته به این دلیل بوده که انتظار بازده بالاتری نیز داشته اید. هر چند که ممکن است بازده به دست آمده (واقعی) از سرمایه گذاری در سهام شرکت های بورس کمتر از حالتی باشد که پول خدو را در بانک سپرده کرده اید و لزوما قبول ریسک بیشتر به معنای کسب بازده واقعی بالاتر نیست.
مثال 2: شما در یک مسابقه تلویزیونی شرکت کرده اید و 5 میلیون ریال برنده شده اید، مجری مسابقه به شما پیشنهاد می دهد که دو راه دارید یا همین 5 میلیون ریال را دریافت می کنید و از ادامه مسابقه منصرف شوید و یا اینکه در مرحله بعد بین دو گزینه یکی را انتخاب کنید. یکی از این دو گزینه مبلغ 20 میلیون ریال و دیگری تنها یک دسته گل است. احتمال انتخاب این دو گزینه در این حالت، 50 درصد است. شما کدام پیشنهاد را انتخاب می کنید؟ این مثال ساده بیانگر آن است که هر چه شما بازده بالاتری را انتظار داشته باشید، باید ریسک بالاتری را متحمل شوید.
در کل، در صورتی که دارایی خود را در حساب بانکی بگذارید، شما کمترین میزان ریسک را متحمل شده اید و هر چه به سمت خرید سهام شرکت های بورسی و همچنین معاملات آتی پیش بروید، بر میزان ریسک شما افزوده خواهد شد، و در واقع انتظار کسب بازده بالاتری نیز دارید.
مفهوم بازده
به دست آوردن منفعت از سرمایه گذاری را بازده می گویند در واقع بازده همان پاداش سرمایه گذاری است. اگر سهام یکی از شرکت های بورس را خریداری نمایید، از دو طریق کسب منفعت می کنید:
1) افزایش قیمت سهام در طول مدتی که سهام را نگهداری نموده اید که به آن بازده قیمتی سهام یا اصطلاحا سود سرمایه گویند و از رابطه زیر بدست می آید:
قیمت سهم در اول دوره – قیمت سهم در آخر دوره
قیمت سهم در اول دوره
2) دریافت سود نقدی که بعد از برگزاری مجمع عمومی سالیانه محقق می شود و به آن بازده نقدی گفته می شود که از رابطه زیر بدست می آید:
سود تقسیمی هر سهم
قیمت سهم در اول دوره
2. مفهوم ریسک
ریسک در حالت کلی به این معنی است که نتیجه تحقق یافته با نتیجه مورد انتظار یکسان نباشد. عامل مفهوم بازده در سرمایهگذاری ذاتی ریسک، نوسان و عدم قطعیت است. یعنی هر چه نوسان و عدم قطعیت بیشتر باشد، ریسک نیز بیشتر می باشد، در حوزه سرمایه گذاری، ریسک یعنی امکان اینکه بازده واقعی از بازده مورد انتظار متفاوت باشد.
مثلا چون بازده سرمایه گذاری در سهام عادی بطور دقیق قابل پیش بینی نیست (به دلیل تغییر قیمت خود سهم یا تغییر سود تقسیمی)، سرمایه گذاری در سهام عادی همراه با ریسک است اما چون با سپرده کردن پول در حساب بانکی اصل و بهره آن حتما دریافت خواهد شد، سرمایه گذاری در آن همراه با ریسک نیست. هر چند انتظار بازده بیشتری نیز از سرمایه گذاری در سهام دارید.
3. انواع ریسک
ریسک در حالت کلی به دو قسمت ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک تقسیم می شود: در صورتی که دلیل و عامل بوجود آمدن ریسک ناشی از عوامل کلان حاکم بر بازار باشد و از عهده و توان مدیران شرکت و عوامل درونی شرکت خارج باشد، به آن ریسک سیستماتیک گویند.
مثلا تغییر در نرخ ارز خارج از اراده و کنترل مدیران شرکت ها به صورت فردی می باشد. تغییر پذیری نرخ ارز یا ریسک هایی از این قبیل قابل کنترل نمی باشند. هر چه توان با یکسری از ابزارهای مالی خاص، در مقابل این نوع ریسک ها خود را پوشش داد.
ریسک غیر سیستماتیک، به ریسکی گفته می شود که ناشی از عوامل کلان حاکم بر این ابزار نیست و به ساختار یک شرکت یا بنگاه اقتصادی مربوط می شود. این ریسک را می توان کنترل کرد و همچنین کاهش داد. برای مثال می توان با بهبود ساختار سرمایه شرکت، ریسک مالی آن شرکت را کاهش داد.
در ادامه به توضیح ریسک هایی خواهیم پرداخت که بیشترین تاثیر را بر تصمیم شما به عنوان سهامدار بورس دارد:
1-3. ریسک بازار
اگر در نتیجه عوامل کلی مانند جنگ، رکود و رونق اقتصادی، تغییرات اقتصادی و … تغییری در بازده مورد انتظار سهامداران بوجود آید، به آن ریسک بازار می گویند. این ریسک قابل کنترل نبوده و می تواند تاثیرات زیادی بر قیمت سهام شرکت های بورسی داشته باشد. اخبار مربوط به مذاکرات هسته ای ایران، انتخابات ریاست جمهوری، جنگ های منطقه و … همگی جزء ریسک های بازار بوده و به صورت مستقیم بر روی نرخ بازده سهامداران تاثیرگذار می باشد.
2-3. ریسک نرخ ارز
نرخ ارز، ارزش برابری یک واحد پول خارجی به پول داخلی است. یعنی مثلا اگر 1000 دلار دارایی داشته باشید و قصد فروش آن را داشته باشید، به ازای فروش آن چه مبلغی به ریال یا تومان دریافت خواهید کرد. هر چه این نوسان بیشتر باشد، ریسک نرخ ارز نیز بیشتر خواهد بود.
بسیاری از شرکت ها که در بورس فعالیت می کنند وارد کننده یا صادر کننده بوده و تغییرات نرخ ارز می تواند روی میزان هزینه ها، تولید، فروش و سود آنها، به شدت تاثیرگذار باشد. وقتی نرخ ارز شروع به افزایش می کند شرکت هایی که وارد کننده هستند باید مواد اولیه مورد نیاز خود را با قیمت بالاتری خریداری کنند، در نتیجه حاشیه سود آن ها کم خواهد شد.
بر عکس شرکت هایی که به صادرات می پردازند، می توانند از این موقعیت استفاده کرده و کالا یا خدماتشان را با قیمت بالاتری بفروشند و به این طریق حاشیه سود خود را افزایش بدهند. برای مثال چند سال پیش که قیمت دلار به یکباره افزایش چشمگیری پیدا کرد، قیمت تعدادی از سهام بورس از جمله صنایع پالایشگاهی که با دلار رابطه مستقیم داشتند، شروع به افزایش کردند و قیمت برخی از سهام این گروه حتی به میزان 10 برابر نیز افزایش یافت.
. ریسک تجاری
این ریسک با عوامل خاص و منحصر به فرد یک صنعت یا شرکت خاص مرتبط می باشد. به عنوان مثال، تغییر قیمت جهانی نفت بر روی قیمت سهام شرکت های صنعت خودرو تاثیرگذار نیست اما اثر مستقیمی بر روی قیمت سهام شرکت های پالایشگاهی خواهد داشت.
اگر قیمت نفت کاهش پیدا کند، قیمت محصولات این شرکت ها نیز کاهش پیدا می کند و باعث کاهش سود آوری و در نتیجه کاهش ارزش سهام این شرکت ها می شود. در نتیجه این وظیفه سهامدار است که در ابتدای خرید سهام شرکت، به عوامل مهم خاص صنعتی که شرکت در آن قرار دارد، توجه نماید و تغییرات و نوسانات احتمالی این عوامل را در محاسبات خویش لحاظ کند.
4-3. ریسک نرخ بهره
به تغییرات و نوساناتی که در میزان نرخ بهره در اقتصاد پیش می آید، ریسک نرخ بهره می گویند. این ریسک بیشتر در خصوص اوراق بهادار با درآمد ثابت مثل اوراق مشارکت مطرح است. در کشور ما، ریسک نرخ بهره در واقع همان تغییر در نرخ بهره بانکی می باشد.
مثال: فرض کنید در حال حاضر نرخ بهره سپرده های بانکی بلند مدت 20 درصد می باشد. همچنین اوراق مشارکت 5 ساله مربوط به یک طرح خاص با سود 22 درصد نیز از طریق بانک ها پذیره نویسی شده و یا در بازار بورس قابل خرید می باشند.
آقای احمدی سهامدار مثال ما که این موقعیت را می بیند، دارایی خود را در اوراق مشارکت 5 ساله سرمایه گذاری می کند چون نرخ بهره این اوراق 2 درصد بیشتر از سپرده های بانکی می باشد. با انجام این کار آقای احمدی نوسان نرخ بهره را قبول می کند، چون در ادامه ممکن است در نتیجه عواملی همچون تغییر رئیس جمهور، نرخ بهره سپرده های بانکی افزایش یابد و مثلا به 25 درصد برسد و در نتیجه تقاضا و قیمت اوراق مشارکت کاهش خواهد یافت. برعکس این حالت نیز ممکن است اتفاق بیفتد. با کاهش نرخ بهره سپرده های بانکی، تقاضا برا اوراق مشارکت افزایش یافته و در نتیجه قیمت این اوراق افزایش خواهد یافت.
از طرق دیگر افزایش نرخ بهره یا همان نرخ بهره بانکی، باعث افزایش نرخ وام دهی یا نرخ تسهیلات بانک ها نیز می شود و در نتیجه هزینه تامین مالی شرکت های بورسی بیشتر می شود. با افزایش هزینه تامین مالی، سود شرکت ها کاهش یافته که تاثیر مستقیمی بر قیمت سهام آنها در بورس دارد.
5-3. ریسک تورمی
افزایش سطح عمومی قیمت ها در اقتصاد را تورم می گویند. معنی ریسک تورمی این است که همزمان با افزایش تورم در کشور، قدرت خرید افراد کاهش می یابد.
مثال: آقای احمدی دارای پر تفویی از سهام متنوع موجود در بورس می باشد. ارزش حال حاضر این پرتقوی در حال حاضر 300 میلیون ریال می باشد. یعنی اگر ایشان تمام سهام موجود در پر تقوی خود را امروز به فروش برساند، دارای مبلغ 300 میلیون ریال وجه نقد خواهد بود. آقای احمدی با این مبلغ می تواند خودرویی به همنی مبلغ را در بازار خریداری نماید.
با فرض اینکه آقای احمدی اقدام به فروش سهام خویش نکند و تورم کشور نیز در طی روزهای آتی افزایش یابد، قیمت خودرو مورد نظر نیز افزایش یافته و مثلا به قیمت 350 میلیون ریال می رسد. بعد از چند ماه و با فرض اینکه قیمت سهام تغییر چندانی نکرده باشند، آقای احمدی با مبلغ حاصل از فروش سهام دیگر قادر به خرید خودرو مورد نظر نخواهد بود و بایستی مبلغی اضافه نیز خارج از فروش سهام برای این موضوع اختصاص دهد. به چنین نوسانی در برابری قیمت دارایی های مختلف، ریسک تورمی می گویند.
6-3. ریسک مالی
این ریسک در نتیجه استفاده از بدهی در ساختار سرمایه بوجود می آید. یعنی هر چه شرکت وام و تسهیلات بیشتری اخذ کند، میزان این رسیک افزایش می یابد. بسیاری از شرکت ها جهت پیشبرد فعالیت ها و افزایش سرمایه گذاری و کسب سود، از بانک های مختلف تسهیلات و اعتبار دریافت می کنند. این شرکت ها ممکن است در آینده منابع نقدی کافی برای بازپرداخت و پوشش این وام ها نداشته باشند.
در نتیجه افرادی که سهامدار این شرکت ها می باشند ممکن استت با چنین خطری مواجه شده و دارایی خود را از دست بدهند. از آنجایی که در صورت ورشکستگی شرکت، طلبکاران آن شرکت قبل از سهامداران بدهی خود را دریافت خواهند کرد، سهامداران شرکت بایستی ریسک چنین سرمایه گذاریی را در نظر داشته باشند.
برای اندازه گیری ریسک مالی از چندین نسبت استفاده می شود. برای مثال با اندازه گیری نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام که از تقسیم کل بدهی های شرکت به حقوق صاحبان سهام بدست می آید می توان پی برد که یک شرکت برای تامین مالی دارایی هایش چه درصدی از حقوق صاحبان سهام و بدهی استفاده می کند. اگر شرکت از مقدار زیادی وام استفاده مفهوم بازده در سرمایهگذاری مفهوم بازده در سرمایهگذاری کرده باشد، نسبت مذکور افزایش می یابد که همان افزایش ریسک مالی شرکت می باشد و این ریسک متوجه سهامداران شرکت خواهد شد.
با افزایش استفاده از وام، شرکت بایستی هزینه بیشتری تحت عنوان هزینه بهره پرداخت نماید و از طرف دیگر به علت استفاده از چنین بدهی ای به صورت بالقوه شرکت بایستی درآمد بیشتری در آینده کسب کند.
4. انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک
افراد از لحاظ قبول ریسک به سه دسته تقسیم می شوند:
1) افراد ریسک پذیر: این افراد در قبال انتظار کسب بازده کمی، ریسک زیادی را قبول می کنند. برای این افراد لذت کسب ثروت اضافی بیشتر از رنج تحمل ریسک مربوط به آن می باشد. این نوع افراد بیشتر به دنبال خرید سهام شرکت های بورسی و مخصوصا شرکت های کوچک می روند.
2) افراد ریسک گریز: برای افراد ریسک گریز، انتظار کسب بازده بیشتر بایستی در حدی زیاد باشد که ریسک مربوط به آن را قبول کنند. برای این افراد لذت کسب ثروت اضافی کمتر از رنج تحمل ریسک مربوط به آن می باشد. وقتی دو نوع سرمایه گذاری با سود پیش بینی شده مشابه (ولی ریسک های متفاوت) وجود داشته باشد، فرد ریسک گریز موردی را ترجیح خواهد داد که ریسک کمتری دارد.
در واقع یک سرمایه گذار ریسک گریز، از ریسک بدش می آید و به همین دلیل به دنبال سرمایه گذاری های مطمئن نظیر اوراق مشارکت، صندوق های سرمایه گذاری و یا سپرده گذاری در بانک می رود. هر چند امکان سرمایه گذاری این افرراد در بازار سهام نیز وجود دارد. ولی احتمالا آنها در سهامی سرمایه گذاری خواهند کرد که بازده بلند مدت و مطمئن تری داشته باشند.
3) افراد بی تفاوت به ریسک: این افراد بازده متناسب با ریسک را می پذیرند. برای این افراد لذت کسب ثروت اضافی مفهوم بازده در سرمایهگذاری برابر با رنج تحمل ریسک مربوط به آن می باشد.
برای همه سرمایه گذاران ریسک پذیر، ریسک گریز یا خنثی امکان سرمایه گذاری و فعالیت در بورس وجود دارد. اما بایستی سرمایه گذاران میزان ریسک پذیری خود را بدانند و متناسب با آن اقدام به خرید و فروش سهام کنند.
مثال: آقای احمدی عضو یک سایت ارائه دهنده سیگنال سهام بورس می باشد. سایت مورد نظر سیگنالی مبنی بر خرید یک سهم بورسی را منتشر نموده است. سود مورد انتظار این خرید 25 درصد و میزان ریسک آن بر اساس محاسبات 10 درصد می باشد. از آن جایی که آقای احمدی قرد ریسک پذیری می باشد، به این سیگنال پاسخ مثبت داده و این سهم را خریداری می کند.
دوست آقای احمدی که او نیز عضو این سایت بوده و فرد ریسک گریزی می باشد، حاضر به خرید این سهم نیست چرا که از نظر او میزان بازده خرید این سهم نسبت به ریسک آن مناسب نیست. او در صورتی حاضر به خرید این سهم می شد که مثلا بازده مور انتظار آن 35 درصد می بود.
دیدگاه شما