ملاحظاتی برای تضمین موفقیت عرضه نفت خام در بورس
فروش ریالی نفت خام در بورس یکی از راهکارهای اساسی برای خروج اقتصاد از رکود است که اخیرا مورد توجه وزارت نفت قرار گرفته است. موفقیت این اقدام وزارت نفت نیازمند در نظر گرفتن ملاحظاتی مانند تعیین قیمت در بورس است.
باتوجه به اینکه رشد منفی شدید در بخش نفت و گاز کشور ناشی از کاهش فروش نفت خام و عدم دسترسی به درآمدهای آن یکی از عوامل اصلی بروز رکود در اقتصاد کشور است فروش ریالی نفت خام در بورس یکی از راهکارهای اساسی برای خروج از وضعیت رکود موجود در اقتصاد کشور خواهد بود. حال با توجه به اینکه وزیر محترم نفت روز دوشنبه ۸ مهر ماه سال جاری در اتاق بازرگانی آمادگی این وزارتخانه برای عرضه ریالی روزانه یکصد هزار بشکه نفت خام جهت صادرات را اعلام کرده است، ضروری است مسوولین وزارت نفت و شرکت نفت ملاحظات زیر را برای عرضه موفق و مداوم نفت خام در بورس در نظر بگیرند:
۱- تعیین قیمت در بورس: یکی از عواملی که باعث شد تا در مراحل قبلی عرضه نفت خام، معامله انجام نشود پافشاری فروشنده ـ یعنی شرکت ملی نفت ایران ـ بر قیمت عرضه محصول بوده است. این درحالی است که قیمت معامله در بورس بر اساس عرضه و تقاضا تعیین می شود. به عبارت دیگر، وقتی فروشنده قصد دارد تا کالای خود را در بورس عرضه کند این امادگی را در خود ایجاد می کند تا متناسب با تقاضای خریدار قیمت فروش را کاهش دهد در طرف مقابل خریدار نیز متناسب با نیاز و توانایی خود قیمت پیشنهادی برای خرید را افزایش دهد تا در نهایت یک نقطه تعادل برای معامله شکل بگیرد. این موضوع باعث خواهد شد تا در بلند مدت قیمت ریالی نفت خام ایران در بورس انرژی تعیین شود و نیازی به قیمت گذاری بر اساس قیمت ها بیرونی نباشد.
۲- عدم محدودیت برای خریداران: گام مکمل برای تعیین قیمت نفت خام در بورس، آزاد بودن خرید و فروش این کالا در بورس برای عموم است. قیمت واقعی نفت در بازار، زمانی بدست می آید که رقابت در بازار وجود داشته باشد و این امر زمانی اتفاق می افتد که تعداد خریداران محدود نباشد. در این حالت خریداران عمده از آنجا که برای صادرات یا مصرف داخلی نفت خام نیازمند در اختیار داشتن حجم معینی از نفت خام هستند برای خرید آن در بورس با خریداران جزء رقابت می کنند که این رقابت موجب شکل گیری قیمت واقعی خواهد شد. هرگونه ایجاد محدودیت برای خریداران می تواند باعث تبانی و کاهش غیر واقعی قیمت شود.
۳- عدم تفکیک در خریداران داخلی و خارجی: ایجاد امکان رقابت بین مصرف کنندگان داخلی و خارجی یکی از عواملی است که شکل گیری بازار نفت خام را تسریع می کند.
۴- متنوع کردن محل تحویل نفت خام: با توجه به اینکه محدودیتی در صادرات یا مصرف داخلی نفت خام فروش رفته در بورس وجود ندارد ضروری است با ایجاد تنوع در محل های تحویل نفت خام، هزینه حمل این کالا برای خریدار کاهش یابد تا هزینه حمل عامل از بین رفتن مزیت اقتصادی خرید نفت از بورس نباشد.
با در نظر گرفتن این ملاحظات و شکل گیری بازار فروش ریالی نفت خام، دولت درآمد ریالی در دسترسی خواهد داشت که به کمک آن می توانند حرکت اقتصاد کشور در جهت خروج از رکود را تسریع کند.
هاشمی رفسنجانی: تضمین موفقیت کشورها نیازمند نوآوری است
آیتالله هاشمی رفسنجانی تاکید کرد: ایجاد شغل تنها راه برای انباشت سرمایه نیست بلکه دستاوردهای دیگری چون تضمین امنیت، تقویت استقلال، تنوع کار و حفظ کرامت انسانی دارد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی تاکید کرد: ایجاد شغل تنها راه برای انباشت سرمایه نیست بلکه دستاوردهای دیگری چون تضمین امنیت، تقویت استقلال، تنوع کار و حفظ کرامت انسانی دارد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)- منطقه خراسان، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، به مناسبت برگزاری نهمین جشنواره کارآفرینی و تجلیل از کارآفرینان برتر خراسان رضوی پیامی صادر کرد که به شرح زیر است:
در دوره سازندگی فقط به دلیل افزایش اشتغال بود که خانوادهها خود را روزیخور حکومت نمیدانستند و آنچه به دست میآوردند را حاصل زحمات خود میدانستند.
نگاه مردم و حکومتها به کارآفرین متغیر بوده و همیشه به عنوان یک پدیده نوین نقش مؤثری در توسعه و پیشرفت اقتصادی کشورها داشته است.
نگاه از سر تأمل به تعالیم اسلامی نشاندهنده جایگاه کار و کوشش است، مطمئنا فرهنگ دینی و هم فرهنگ ملی ما مشوق کار و کوشش هستند و مطمئنا تلاش برای ایجاد زمینه کار و اشتغال و به تبع آن رونق اقتصادی جامعه که مفهوم آن در کارآفرینی جلوه دیگری دارد، پسندیده و مقدس است.
در شرایط فعلی این نکته آشکار است که تضمین موفقیت کشورها نیازمند نوآوری و ابداع بوده و افزایش بیرویه جمعیت و نبود ساماندهی آنها موج فزاینده بیکاری را در برداشته و تقریبا در بیشتر جوامع بیکاری به عنوان اصلیترین بحرانها شناخته شده است.
عقلای حکومتها برای حفظ آرامش جوامع با روشهای مختلف به مقابله با تضمین موفقیت در بازار اصلی بیکاری پرداختهاند و علمای اقتصادی نیز بر توسعه کارآفرینی به عنوان موتور رشد و توسعه تأکید کردهاند.
دانشگاههای بزرگ جهان آموزش و کارآفرینی را در برنامه خود قرار دادهاند، یونسکو کسب مهارتهای مختلف را از ضرورتهای دانشگاهی دانسته است و کشورهای توسعهیافته نیز با تأسیس سازمانهایی برای ترویج کارآفرینی سعی در فراهم آوردن زمینهها برای ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی داشته و دارند که میتوان آن را شکل ویژهای از نوآوری و خلاقیت دانست که طی آن اقشار مختلف جامعه به خصوص جوانان هم از بلای رخوت و سستی رهایی مییابند و هم جامعه را به سوی تکاپوی مثبت سوق میدهند.
با توجه به گسترش روزافزون نیازهای جدید در جامعه از طریق شناسایی فرصتها میشود، شرایط را کنترل و مهار و در نهایت ایجاد شغل کرد که سبب آرامش رفاه و سعادت همه افراد جامعه میشود.
کارآفرین پلی بین صنعت و دانشگاه و یا به عبارتی پر کننده خلأ بین علم و بازار است و به دلیل نقش و جایگاه کارآفرینان در روند توسعه و رشد اقتصادی بسیاری از دولتها و کشورهای توسعه یافته تأثیر دارد.
کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه تلاش میکنند با حداکثر امکانات و بهرهبرداری از دستگاههای تحقیقاتی افراد بیشتری از جامعه را که دارای ویژگیهای کارآفرینی هستند به آموزش در جهت کارآفرینی و فعالیتهای کارآفرینانه تشویق کنند و هر کاری که در این جهت باشد در صورتی که منتج به نتایج عملی شود، مانند کارآفرینی اهمیت دارد.
ایجاد شغل تنها راهی برای انباشت پول و سرمایه نیست، بلکه دستاوردهای دیگری چون تضمین امنیت، تقویت استقلال، تنوع کار و حفظ کرامت انسانی دارد و امیدوارم این جشنواره نقشی برای رونق اشتغال در جامعه داشته باشد که نبود آن رکود را به دنبال دارد و رکود وقتی با تورم جمع شود فلاکت به بار میآورد.
هر کاری که ممکن است، انجام دهید تا موفقیت کسب و کارتان تضمین شود
بر اساس بررسی تعداد زیادی از کسب و کارهای موفق، مواردی وجود دارد که اگر آنها را برآورده کنید، موفقیت کارتان را ضمانت می کند.
اولین مورد این است که محصول یا خدماتتان کاملاً مناسب خواسته و نیاز فعلی باشد. شما باید بازار را بررسی بکنید ببینید به چه چیزی نیاز دارد و آن را ارایه بکنید. اگر تقاضایی برای محصول یا خدمات شما وجود نداشته باشد شما محکوم به شکست هستید.
دومین مورد این است که قبل از انجام هر کاری برنامه کسب و کار تهیه بکنید. قبل از اینکه سرمایهگذاری بکنید، همه جوانب را بسنجید و بعد تصمیم بگیرید. فکر نشده کاری را انجام ندهید و همه چیز را بسنجید، بدون برنامه ریزی سرمایه خود را هدر می دهید و این مورد آسیب بدی به موفقیت کسب و کار شما خواهد زد.
سوم اینکه قبل از شروع به بازاریابی و تبلیغات، تحلیل کاملی از بازار انجام بدهید. با توجه به نوع بازار و کسب و کار شما باید نوع تبلیغات خود را انتخاب بکنید تا موفقیت بیشتری بدست بیاورید و این کار مستلزم تحلیل و بررسی دقیق بازار است.
چهارم کنترل سفت و سخت مالی اعمال بکنید، بودجهبندی مناسبی انجام بدهید، ثبت مخارج و حسابداری دقیق به عمل بیاورید و در هر فعالیتی صرفهجویی کنید. شما باید حواستان به هر تومانی که خرج میکنید باشد و حساب شده آن را خرج کنید. همانطور که مغز برای ادامه حیات به اکسیژن نیاز دارد، کسب و کار شما به پول نیاز دارد. پس با برنامه آن را خرج کنید.
پنجمین مورد برای موفقیت این است که لیاقت، توانایی و درست کاری فراوانی در افراد کلیدی وجود داشته باشد؛ بهعلاوه کارآیی فردی خوب، مدیریت زمان خوب و شرح وظایف روشن هم لازم است. هر فرد باید بداند دقیقاً وظیفه او چیست، چه کاری باید انجام بدهد و آن را به نحوه احسنت انجام بدهد.
با رعایت موارد بالا شما می توانید کسب و کار خود را زودتر پیش برده و زودتر به موفقیت برسید.
راهنمای جامع آمادهسازی طرح تجاری یا طرح کسب و کار
آیا یک طرح تجاری موفقیت استارتاپ را تضمین میکند؟ قطعا نه. اما خلق یک برنامهریزی عالی میتواند به معنای تفاوت بین موفقیت و شکست باشد. اگر رویای کارآفرینی در سر دارید، باید تمام تلاش خود را برای رسیدن به موفقیت انجام بدهید و به همین دلیل است که یک طرح تجاری عالی به شما کمک میکند تا به موفقیت برسید.
یک طرح تجاری کسب و کار شامل این موارد است: خلاصه اجرایی، بررسی اجمالی و اهداف، محصولات و خدمات، فرصتهای بازار، فروش و بازاریابی، تحلیل رقبا، عملیات، تیم مدیریت و آنالیز مالی. اما پیش از هر چیز، ببینیم که اصلا چرا به طرح تجاری نیاز داریم.
مفاهیم کلیدی که برای نوشتن بیزینس پلن باید بدانید!
بسیاری از برنامههای تجاری بر اساس واقعیات نوشته نمیشوند. زیرا بسیاری از کارآفرینان مشتاق، طرح تجاری را ابزار سادهای میبینند که به کمک آن میخواهند به وامدهندگان یا سرمایهگذاران نشان بدهند کسبوکار منطقی دارند. اما این یک اشتباه بزرگ است. اولین و مهمترین نکته این است که برنامه کاری باید خودتان را متقاعد کند که ایده شما منطقی است و وقت، پول و تلاش شما در مسیر درستی قرار دارد.
بنابراین یک طرح تجاری جامع باید نقشهای برای یک تجارت موفق باشد. این برنامه باید برنامههای استراتژیک را کنار بگذارد، برنامههای بازاریابی و فروش را توسعه بدهد، زمینهای برای روانبودن انجام کارها را ایجاد کند و شاید – فقط شاید – وامدهنده یا سرمایهگذار را ترغیب کند که از این برنامه حمایت کند. برای بسیاری از کارآفرینان، تهیه یک طرح تجاری اولینقدم در روند تصمیمگیری در مورد شروع واقعی یک کسبوکار است. این طرح نشان میدهد که آیا یک کسبوکار روی کاغذ و از لحاظ نظری شکست میخورد یا خیر. همچنین به بنیانگذار احتمالی کمک میکند تا از اتلاف وقت و پول برای یک تضمین موفقیت در بازار اصلی کسبوکار از پیش شکستخورده جلوگیری کند.
ویژگیهای یک طرح تجاری کامل
- تا حد ممکن عینی و منطقی باشید. آنچه ممکن است ایده خوبی برای یک کسبوکار به نظر برسد، میتواند پس از اندکی تامل و تجزیه و تحلیل، به دلیل رقابت سنگین، بودجه ناکافی یا بازار ناموجود، قابل دوام نباشد (بعضی اوقات هم ممکن است بهترین ایدهها صرفا از زمان خود جلوتر باشند).
- راهنمای فعالیتهای کسب و کار در ماهها و گاهی اوقات سالهای اول بوده، طرحی برای رهبران شرکت ایجاد میکند که بتوانند از آن پیروی کنند.
- هدف و چشمانداز شرکت را نشان داده، مسئولیتهای مدیریت را شرح داده، جزئیات مورد نیاز پرسنل را توضیح داده، یک نمای کلی از برنامههای بازاریابی ارائه داده و رقبای فعلی و آینده در بازار را ارزیابی میکند.
- پایه و اساس پیشنهاد مالی برای سرمایهگذاران و وامدهندگان را ایجاد میکند تا از آن برای ارزیابی شرکت استفاده کنند.
یک طرح تجاری کسب و کار خوب تمام موارد بالا را پوشش میدهد. اما باید اهداف دیگری را نیز محقق کند. پیش از هر چیز، یک طرح تجاری خوب، قانعکننده است. این طرح، شواهد حقیقی و عملی را ارائه میدهد که نشان میدهد ایده شما برای کسبوکار، صحیح و معقول بوده و از شانس موفقیت برخوردار است.
تهیه خلاصه اجرایی: گام اول در تدوین طرح تجاری کسب و کار
خلاصه اجرایی خلاصهای از اهداف شرکت است. اگرچه ارائه اهداف در یک یا دو صفحه دشوار است، اما یک خلاصه خوب شامل موارد زیر است:
- شرح مختصری از محصولات و خدمات
- خلاصهای از اهداف
- شرح جامعی از بازار
- توجیه سطح بالایی برای زندهماندن (از جمله نگاهی گذرا به رقابت و مزیت رقابتی)
- تصویری از پتانسیل رشد
- مروری بر نیازهای مالی
میدانم که گسترده به نظر میرسد، اما به همین دلیل مهم است که آن را دقیق بنویسید. خلاصه اجرایی اغلب بخش ایجاد-یا-شکست طرح تجاری شماست. یک کسبوکار عالی، مشکلات مشتری را حل میکند. اگر خلاصه شما در یک یا دو صفحه نتواند به روشنی توصیف کند که چگونه کسبوکارتان یک مشکل خاص را حل میکند، پس عملا این کار غیرممکن است یا برنامه شما برای استفاده از یک فرصت واقعی به خوبی توسعه پیدا نکرده است. از آنجایی که اولین وظیفه طرح تجاری، کمک به شما برای راهاندازی و رشد کسبوکارتان است، خلاصه اجرایی نیز پیش از هر چیز باید به شما در انجام موارد زیر کمک کند.
مزایای تهیه خلاصه اجرایی برای کسب و کار
۱) مفهوم شما را اصلاح و تثبیت میکند
آن را به عنوان یک تخته پرش در نظر بگیرید (البته که با جزئیات بیشتر). خلاصه، نکات برجسته برنامه شما را توصیف میکند، فقط مهمترین نکات را دربرمیگیرد و موارد و عوامل کماهمیت را کنار میگذارد. هنگامی که خلاصه خود را تهیه میکنید، طبیعتا روی موضوعاتی تمرکز خواهید کرد که بیشترین شانس موفقیت را دارند. اگر ایده شما خیلی مبهم، گسترده یا خیلی پیچیده است، برگردید و از نو بنویسید. بیشتر مشاغل بزرگ را میتوان در چند جمله توصیف کرد و به چند صفحه نیاز نیست.
۲) اولویتهای شما را تعیین میکند
طرح تجاری، خواننده را در جریان برنامه شما قرار میدهد. چه چیزی از نظر اهمیت رتبه بالایی دارد؟ توسعه محصول؟ پژوهش؟ گرفتن مکان مناسب؟ ایجاد مشارکت استراتژیک؟
۳) بقیه مراحل را آسان میکند
وقتی خلاصه کامل شد، میتوانید از آن به عنوان طرح کلی برای بقیه برنامه خود استفاده کنید. نکات برجسته را با جزئیات بیشتر شرح بدهید. حتی اگر فقط برای اهداف شخصی خود یک طرح کسبوکار مینویسید اما ممکن است بخواهید آن را به جایی ارائه بدهید. بنابراین مطمئن شوید که خلاصه طرح نیاز آنها را برآورده میکند. سخت کار کنید تا زمینه برای بقیه برنامه فراهم شود.
۴) بررسی اجمالی و اهداف
ارائه یک نمای کلی از کسبوکارتان میتواند مشکل باشد، به ویژه هنگامی که هنوز در مراحل برنامهریزی هستید. اگر کسبوکارتان را به راه انداختهاید، جمعبندی عملکرد فعلی باید نسبتا آسان باشد. توضیح آنچه قصد دارید به آن تبدیل شوید، بسیار دشوارتر خواهد بود.
۵) محصولات و خدمات
در این بخش، محصولات و خدماتی را توضیح میدهید که کسبوکار شما ارائه میدهد. بله آنها را کاملا واضح توصیف کنید. البته از اصطلاحات ساده استفاده کرده و اصطلاحات پرطمطراق را کنار بگذارید. از طرف دیگر، توصیف تفاوت محصولات و خدمات شرکت با رقبا بسیار حیاتی است. این قسمت به نوعی توضیح میدهد که اگر اکنون چنین بازاری وجود ندارد، چرا به محصولات و خدمات شما نیاز است. بسته به ماهیت تجارتتان، بخش محصولات و خدمات میتواند بسیار طولانی یا نسبتا کوتاه باشد. اگر کسبوکار شما متمرکز بر محصول است، میتوانید زمان بیشتری را به توصیف آن محصولات اختصاص بدهید.
سوالات کلیدی در نوشتن طرح تجاری کسب و کار
- آیا محصولات تضمین موفقیت در بازار اصلی یا خدمات در حال توسعه است یا موجود (و در بازار) هستند؟
- جدول زمانی برای ورود محصولات و خدمات جدید به بازار چیست؟
- چه چیزی محصولات یا خدمات شما را متفاوت میکند؟ آیا مزایای رقابتی در مقایسه با پیشنهادها سایر رقبا وجود دارد؟ آیا معایب رقابتی وجود دارد که باید برطرف کنید؟ (و اگر چنین است، چگونه؟)
- آیا قیمت مسئله است؟ آیا هزینههای عملیاتی شما آنقدر کم خواهد بود که حاشیه سود منطقی را فراهم کند؟
- چگونه محصولات خود را به دست میآورید؟ تولیدکننده هستید؟
- آیا محصولات را با استفاده از قطعات تهیهشده توسط دیگران مونتاژ میکنید؟ آیا محصولات را از تامینکنندگان یا عمدهفروش خریداری میکنید؟ اگر تجارت شما رونق بگیرد، آیا عرضه ثابت محصولات امکانپذیر است؟رهبران اصلی چه کسانی هستند؟ (اگر تیم هنوز کامل نشده، افراد مورد نیاز را شرح بدهید) تجربیات، سوابق تحصیلی و مهارت آنها چیست؟
- آیا رهبران اصلی شما تجربه کار در این صنعت را دارند؟ اگر ندارند، چه تجارب عملی را با خود به این صنعت میآورند؟
- هر مقام چه وظایفی را بر عهده دارد؟ (ایجاد یک نمودار سازمانی میتواند مفید باشد) چه اختیاراتی به هر فرد واگذار میشود و از هر سمت چه انتظار میرود؟
- برای جذب کاندیداهای واجد شرایط برای هر پست، چه سطح حقوق لازم است؟ ساختار حقوق و دستمزد شرکت بر چه اساسی است؟
ارزیابی فرصتهای بازار، عاملی مهم در نوشتن بیزینس پلن
تحقیقات بازار برای موفقیت در کسبوکار بسیار مهم است. یک طرح تجاری خوب، اطلاعات جمعیتی، عادات خرید، چرخه خرید و تمایل به استفاده از محصولات و خدمات جدید را تجزیه، تحلیل و ارزیابی میکند. این فرآیند با درک بازار و فرصتهای ذاتی آن آغاز میشود. به عبارت دیگر، باید کمی تحقیق کنید. قبل از شروع کار باید مطمئن باشید که بازار مناسبی برای آنچه قصد دارید ارائه بدهید وجود دارد.با ارزیابی بازار در سطح نسبتا بالا و پاسخدادن به برخی از سوالات سطح بالا در مورد بازار و صنعت خود شروع کنید:
- اندازه بازار چقدر است؟ آیا رشد میکند، پایدار یا رو به زوال است؟
- آیا صنعت کلی در حال رشد، پایدار یا رو به زوال است؟
- قصد دارید کدام بخش از بازار را هدف قرار بدهید؟ بازاری را که قصد دارید هدف قرار بدهید چه جمعیتی و رفتاری دارد؟
- آیا تقاضا برای محصولات و خدمات خاص شما افزایش دارد یا کاهش مییابد؟
- انتظار مشتریان برای پرداخت محصولات و خدمات شما چیست؟ آیا کالایی محسوب میشوند یا سفارشی و فردی هستند؟
خوشبختانه شما قبلا برخی از کارها را انجام دادهاید. برای مثال قبلا محصولات و خدمات خود را تعریف و ترسیم کردهاید. بخش فرصتهای بازار، یک بررسی منطقی از آن تجزیه و تحلیل را ارائه میدهد که به ویژه از آنجا که انتخاب محصولات و خدمات مناسب از عوامل مهم موفقیت کسبوکار است، بسیار مهم است. برای اهداف طرح تجاری، تمرکز خود را محدود کنید و این سوالات را از خودتان بپرسید:
بازار شما چیست؟ توصیفات جغرافیایی، اطلاعات جمعیتی هدف و نمایههای شرکت را درج کنید (اگر B2B هستید). به طور خلاصه، مشتریان شما چه کسانی هستند؟ روی کدام بخش از بازار خود تمرکز خواهید کرد؟ سعی در ایجاد چه جایگاهی برای خودتان دارید؟ امیدوارید به چند درصد از آن بازار نفوذ کرده و آن را به دست آورید؟
اندازه بازار موردنظر شما چقدر است؟ میزان عادتها و سطح جمعیت و هزینهها چقدر است؟ چرا مشتریان به محصولات شما نیاز دارند و چرا آنها مایل به خرید محصولات و خدمات شما هستند؟چگونه محصولات و خدمات خود را قیمتگذاری میکنید؟ آیا ارائهدهنده کمهزینه خواهید بود یا خدمات با ارزش افزوده را با قیمتهای بالاتر ارائه خواهید کرد؟ آیا بازار شما احتمال رشد دارد؟ چقدر؟ چرا؟ چگونه میتوانید با گذشت زمان سهم خود را در بازار افزایش بدهید؟
تمرکز بر فروش و بازاریابی برای نوشتن طرح تجاری استاندارد
ارائه محصولات و خدمات عالی، اتفاق شگفتآوری است. اما مشتریان باید بدانند که این محصولات و خدمات وجود دارند. به همین دلیل برنامهها و استراتژیهای بازاریابی برای موفقیت در تجارت تضمین موفقیت در بازار اصلی بسیار مهم هستند. البته به خاطر داشته باشید بازاریابی فقط تبلیغات نیست. بازاریابی شامل تبلیغات، روابط عمومی، ادبیات تبلیغاتی و غیره میشود و سرمایه گذاری در رشد کسبوکار شماست. پس صرفا برنامه خود را هزینهکردن در کانالهای مختلف تبلیغاتی ندانید. وقت بگذارید و یک برنامه بازاریابی هوشمند بنویسید. در اینجا برخی از مراحل اساسی در خلق یک تضمین موفقیت در بازار اصلی طرح بازاریابی استاندارد مرور میشود:
روی بازار هدف خود تمرکز کنید. مشتریهای شما چه کسانی هستند؟ چه کسی را هدف قرار خواهید داد؟ چه کسی تصمیم میگیرد؟ مشخص کنید که چگونه میتوانید به بهترین شکل به مشتریان بالقوه دسترسی پیدا کنید. رقبای خود را ارزیابی کنید. طرح بازاریابی باید شما را از رقبایتان متمایز کند و تا زمانی که رقبای خود را نشناسید، نمیتوانید برجسته شوید. با جمعآوری اطلاعات در مورد محصولات، خدمات، کیفیت، قیمتگذاری و تبلیغات خود، رقبا را بشناسید. رقبای شما در بحث بازاریابی چه کارهای موثری انجام میدهند؟ نقاط ضعف آنها چیست؟ چگونه میتوانید یک طرح بازاریابی خلق کنید که مزایای ارائهشده به مشتریان را برجسته کند؟
برند خود را در نظر بگیرید. نحوه تضمین موفقیت در بازار اصلی درک مشتری از کسبوکار شما، تاثیر چشمگیری در فروش دارد. طرح بازاریابی باید همواره برند شما را تقویت کرده و گسترش بدهد. قبل از شروع به بازاریابی، به این فکر کنید که میخواهید این بازاریابی، چه تصویری از تجارت، محصولات و خدماتتان ارائه بدهد. بازاریابی، تصویرتان در برابر مشتریان بالقوه شماست. پس مطمئن شوید که بهترین چهره را از خود ارائه میدهید. روی مزایا تمرکز کنید.
چه مشکلی را حل میکنید؟ چه مزایایی میدهید؟ مشتریان به محصولات شما فکر نمیکنند؛ بلکه مزایا و راهحلهایی که ارائه میدهید را در نظر میگیرند. طرح بازاریابی شما باید مزایایی را نشان بدهد که مشتریان از آنها بهره خواهند برد. به جای آنکه بر محصول تولیدی خود تمرکز کنید، بر دستاورد مشتری متمرکز شوید. بر تمایزتان تاکید کنید. به هر نحوی که شده، محصول و خدماتتان باید با محصول رقبایتان متفاوت باشد. از نظر قیمت، محصول یا خدمات چگونه با آنها رقابت میکنید؟
سوالات کلیدی اینها هستند:
- بودجه شما برای فروش و بازاریابی چقدر است؟
- چه معیاری مشخص میکند که تلاشهای اولیه بازاریابی موفقیتآمیز بوده است؟
- اگر تلاشهای اولیه به نتیجه نرسد چه برنامهای خواهید داشت؟
مزایای رقابتی خود را در طرح تجاری کسب و کار بازگو کنید
بخش تجزیه و تحلیل رقابتی طرح تجاری، به تجزیه و تحلیل رقبای شما اختصاص دارد. هم رقبای فعلی و هم رقبای بالقوهای که ممکن است وارد بازار شما شوند. درک نقاط قوت و ضعف رقبا – یا رقبای بالقوه – برای اطمینان از زندهماندن و رشد تجارتتان حیاتی است. بنابراین لازم است که رقبای خود را همواره ارزیابی کنید. تجزیه و تحلیل رقبا میتواند به طرز باورنکردنی پیچیده و وقتگیر باشد اما یک فرایند ساده وجود دارد که میتوانید برای شناسایی، تجزیه و تحلیل و تعیین نقاط قوت و ضعف رقبا آن را دنبال کنید.
شناسایی رقبای فعلی
ابتدا مشخصات کلی هر یک از رقبای فعلی خود را پیدا کنید. به عنوان مثال، اگر قصد راهاندازی فروشگاه لوازم اداری را دارید، ممکن است سه فروشگاه رقیب در بازار خود داشته باشید. برای سهولت کار، به تجزیه و تحلیل شرکتهایی بپردازید که مستقیما با آنها رقابت خواهید کرد. اگر قصد راهاندازی یک شرکت حسابداری را دارید، با سایر شرکتهای حسابداری در منطقه خود رقابت خواهید کرد. هنگامی که رقبای اصلی خود را شناسایی کردید، به این سوالات در مورد هرکدام پاسخ بدهید.
- نقاط قوت آنها چیست؟ قیمت، خدمات، راحتی و گستردگی موجودی آنها همه مواردی هستند که میتواند رقابت ایجاد کنند.
- نقاط ضعف آنها چیست؟ نقاط ضعف فرصتهایی هستند که باید برای استفاده از آنها برنامهریزی کنید.
- اهداف اساسی آنها چیست؟ آیا به دنبال به دستآوردن سهم بازار هستند؟ آیا سعی میکنند مشتریان ویژه بگیرند؟ صنعت خود را از نگاه آنها ببینید. برای رسیدن به چه چیزی تلاش میکنند؟
- آنها از چه استراتژیهای بازاریابی استفاده میکنند؟ تبلیغات، روابط عمومی و… آنها را بررسی کنید.
- چگونه میتوانید سهم بازار خود را از تجارت آنها دور نگه دارید؟
- وقتی وارد بازار میشوید چگونه واکنش میدهند؟
شناسایی رقبای بالقوه
پیشبینی زمان و مکان رقبای جدید دشوار است اما روشهایی برای انجام آن وجود دارد. به تجارت و صنعت خود فکر کنید و اگر شرایط زیر وجود داشته باشد، ممکن است با رقبای جدید روبهرو شوید:
- این صنعت از حاشیه سود نسبتا بالایی برخوردار باشد
- ورود به بازار آن نسبتا آسان و ارزان باشد
- بازار در حال رشد باشد؛ هرچه سریعتر رشد کند، خطر رقابت بیشتر میشود
- عرضه و تقاضا وجود نداشته باشد یا عرضه کم و تقاضا زیاد باشد
- رقابت بسیار کمی وجود داشته باشد، بنابراین فضای زیادی برای ورود دیگران به بازار وجود دارد
تهیه برنامه عملیاتی: گام دوم در تدوین طرح تجاری کسب و کار
گام بعدی در ایجاد طرح تجاری کسب و کار، تهیه یک برنامه عملیاتی است که به مشتریانتان خدمات بدهد، هزینههای عملیاتی را در یک راستا نگه دارد و سودآوری را تضمین کند. برنامه عملیاتی شما باید شامل جزئیات استراتژیهای مدیریت، کارکنان، تولید، تکمیل، موجودی کالا و در کل همه مواردی باشد که به طور روزمره در کسبوکار شما فعالیت میکنند. هدف شما، پاسخدادن به سوالات زیر است:
شروط موفقیت در بورس/ توصیههای معاملهگری کدامند؟
کانال تلگرامی فرهنگسازی بورس: مارک داگلاس از قدیمیهای این بازار است و خیلیها او را پدر علم روانشناسی معاملهگری میدانند. او سالهای زیادی را به آموزش و تدریس مباحث روانشناسی در بازارهای مالی پرداخته است. دو کتاب بسیار با ارزش از او در ایران به چاپ رسیده: یکی کتاب The Disciplined Trader (معامله گر منظم) و دیگری Trading in the Zone (معاملات ذهنی) است.
مارک داگلاس در یک جمله تاکیدی میگوید: موفقیت در معاملهگری ۸۰ درصد ارتباط مستقیمی با جنبههای روانی معامله دارد و تنها ۲۰ درصد به روشهای معاملهگری اعم از تکنیکال و فاندامنتال بستگی دارد. او میگوید شما میتوانید با یک دانش متوسط در تحلیلگری در صورتی که کنترل روحی و روانی خود را از دست ندهید، در بازار سود کنید و برعکس حتی اگر بهترین و بزرگترین سیستم معاملات را داشته باشید اما کنترل روحی و روانی نداشته باشید، در بازار ضرر میکنید. توصیههای زیر در سه بخش آماده شده که از برای معاملهگران بسیار ضروری و اساسی است.
الف) بخش اول
کسب سود از معاملات، نیازمند داشتن مهارتهای ذهنی، شناخت و درک از معاملات است.
شکاف واقعیت را پرکنید!
معاملهگران بازار سرمایه عموماً معاملاتشان را با روشی که به آنها وعده و امیدواری زیادی میدهد آغاز میکنند. آنها میخواهند درآمدی مستمر برای خودشان درست کنند. اما، این مسئله تنها در صورتی ممکن است که شما از یک روش کارا بهصورت منظم و مستمر استفاده کنید؛ اغلب افراد اصولاً اینچنین عمل نمیکنند و درنتیجه، همان شکاف سود که بدان اشاره میکند را تجربه میکنند.نکته اصلی مربوط به این شکاف این است که معاملهگران عموماً سعی میکنند تا این فاصله را با یادگیری و شناخت بیشتر بازار، تغییر روش و یا صرف زمان بیشتر مقابل کامپیوترهایشان پر کنند. اما آنچه واقعاً باید انجام دهند، شناخت بیشتر خودشان و نحوه واکنششان در بازار است. درواقع، آنها باید مهارتهای ذهنی صحیح و مناسب برای معامله بر اساس روش معاملاتیشان را به دست بیاورند و با تکیه بر آن، این شکاف را پر کنند.
منفعت و کسب سود دو مقوله متفاوتاند
برای خوششانس بودن و کسب سود در معاملات بازار سهام، به هیچ مهارت خاصی نیاز ندارید؛ شما فقط باید سایت معاملات آنلاین کارگزاری خودتان را بازکنید و چند دکمه را فشار دهید و اگر بخت و اقبال یارتان باشد، در چند روز، پول خوبی به دست خواهید آورد. همین دلیل، طبیعی است که برخی از تازهکارها که هنوز مهارتهای معاملاتیشان را تکمیل نکردهاند، و از این خوششانسیها میآورند، فکر کنند کسب درآمد و خرج زندگی از طریق معاملات نباید کار سختی باشد. بسیاری از معاملهگران به این طریق، شروع حرفه معاملاتیشان را رقم میزنند. البته نیاز به گفتن نسیت که درست به همین طریق، خیلی زود، حتی سریعتر از زمانی که بهطور شانسی سود به دست آورده بودند، سرمایهشان را هم به باد میدهند.کسب سود از معاملات، نیازمند داشتن مهارتهای ذهنی، شناخت و درک این حقیقت است که هر معامله، نتیجهای تصادفی دارد؛ ضمن اینکه معاملهگر تا آخرین لحظه و پایان کار، نمیداند چه نتیجهای در انتظارش است. معاملهگری که سود میکند، این حقیقت را میداند و آگاه است که باید طی زمان و انجام تعداد کافی از معاملات و البته نادیده گرفتن وسوسهها و احساسات به دست آمده از معاملات، به معاملاتش بپردازد. آنها به دلیل تمرکزشان روی هدف بزرگتر، قادرند این کار را انجام دهند.
مهارتهای ذهنی کلید موفقیت در معاملات
حتی اگر روش معاملاتیتان احتمال سود بالایی را برایتان محقق میسازد، برای اجرا و پیادهسازی صحیح آن به مهارتهای ذهنی مناسب نیاز دارید؛ در غیر این صورت، حتی یک استراتژی موفق هم شمارا بهجایی نخواهد رساند. مهارتهای ذهنی مواردی از این قبیل هستند: متمرکز ماندن بر فرایند، عدم نگرانی درباره عواقب نتیجه ندادن معامله. اگر شما مهارتهای ذهنی مناسب برای حفظ تمرکزتان بر فرایند معاملات و اجرای دقیق کارهایی که باید سریعاً، بدون ترس یا تعلل انجام دهید را نداشته باشید، نمیتوانید از بازار سود کسب کنید.
بسیار مهم است که به خاطر داشته باشید هرچقدر هم که مهارت تکنیکال شما در تولید معاملات سود ده خوب باشد، تبدیل آن معاملات سود ده به جریان دائم درآمدی، به توانایی انجام/عدم انجام برخی کارهایی نیاز دارد. هرچقدر هم که روش به کارگیری نحوه انجام معامله در بازار سرمایه خوب باشد، اگر مهارتهای ذهنی مناسب نداشته باشید، ضرر خواهید کرد.
مهارتهای ذهنی مانند نظم و انضباط به معنای توانایی کنترل خود و خصوصاً، اقداماتتان در بازار در مقابل وسوسهی مداوم بازار است.
ب) بخش دوم
با پذیرش ماهیت تصادفی معامله میتوان نتایج مستمر و ادامهداری رقم زد.
الگوهای قیمتی، آینده را پیشبینی نمیکند
هیچکدام از متدهای تکنیکال به شما نمیگویند که حرکت بعدی بازار چیست. آنها به ما کمک میکنند تا احتمال موفقیتمان در طول سریهای معاملاتی را بالا ببریم. البته، مفاهیم روانشناسی مهمی هم در این حقیقت دخیلاند.
نتیجه هر سیگنال مشخص، منحصربهفرد و اتفاقی است. هیچ راهی وجود ندارد که شما از قبل بتوانید نتیجه یک سیگنال خاص یا توالیهای سود و ضرر را بدانید. بهعبارتدیگر، ماهیت معاملهگری، تصادفی است.
با پذیرش ماهیت تصادفی معامله میتوانم نتایج مستمر و ادامهداری رقم بزنم
اگر اصل تصادفی بودن را نپذیرید، درخواهید یافت که معاملهگری ترسناکترین کاری است که انجام دادهاید. شما تنها میتوانید با درک این مسئله که هر معاملهای تصادفی و منحصربهفرد است، و سپس، استفاده از این اطلاعات در کنترل خود بعد از هر معامله، در بازار بهطور مستمر سود کنید. درنتیجهی آخرین معاملهتان گیر نکنید. بهجای آن، به روش معاملاتیتان بچسبید.. روشهای تکنیکال، الگوهای رفتار جمعی انسانها را شناسایی میکنند اما مشکل اینجاست که نتایج بهدستآمده همیشه با الگوی تکتک معاملات همخوانی ندارند. همیشه نباید رابطهای میان نتیجه و الگو وجود داشته باشد. هیچ ضمانتی وجود ندارد که این معامله، حتی اگر کاملاً شبیه معامله قبلی هم باشد، نتیجهای عین آن معامله حاصل کند. در عوض، این روش صرفاً به ما میگوید که اگر ما بهطور مستمر از آن استفاده کنیم، پس ازسریهای معاملاتی، میتوانیم سود کسب کنیم.
احتمالات و نه امور قطعی
باید بدانید که یک توزیع تصادفی از سود و ضرر در یک توالی معاملاتی وجود دارد. اندیشیدن به احتمالات به شما کمک میکند تا انتظاراتتان از معاملات را کنار بگذارید زیرا شما بر نتایج سریهای معامله و نه نتایج تکتک معاملات متمرکزشدهاید.بازارها در ابتدا محیطهایی بودند که افراد با حضور در آنها، کالاها و سهام را با یکدیگر ردوبدل میکردند. اما امروزه، بازارها الکترونیکی شدهاند و اغلب معاملهگران هم از لپتاپهایشان استفاده میکنند. این امر، ارتباط انسانی و فردی را از حرفهای که بسیار به روابط انسانی متکی است، خارج میکند. تمامی قیمتها به دست انسانها شکل میگیرند؛ باورهای انسانی منشأ بروز تمامی اتفاقهاست.
معاملهگر خرد معمولی این حقیقت که معاملهگران بزرگتری وجود دارند که میتوانند بازار را تکان دهند را درک نمیکند یا راجع به آن فکر نمیکند؛ درنتیجه، هر حرکت قیمتی، نحوه تفکر عدهای درباره آینده را نشان میدهد و آن حرکات قیمتی همان چیزی هستند که در قالب تحلیل تکنیکال توجیه میشود. با تکنیکال شما میتوانید الگوهایی را در رفتار جمعی انسانها بیابید. این الگوها به ما نشان میدهند که بعضی اتفاقات، احتمال وقوع بالاتری نسبت به بقیه دارند.
مشکل اینجاست که این الگوها بهصورت تصادفی تکرار میشوند. حتی اگر معیار و ملاکها هم صحیح باشند، ما نمیتوانیم رفتار انسانها را پیشبینی کنیم؛ این نکته بسیار مهم است. یادتان باشد، همه معاملات تحت تأثیر رفتارهای انسانی و رویدادهایی هستند که شما هیچ کنترلی روی آنها ندارید. استراتژی معاملاتی شما این است که از احتمالات در طی سریهای معاملاتی به نفع خود استفاده کنید؛ شما نمیتوانید سودتان در معاملات را تضمین کنید.
ج) بخش سوم
یک سیگنال معاملاتی به شما نمیگوید شما تصمیم درست یا غلط میگیرید، بلکه صرفاً الگویی است که نشان میدهد احتمالات به نفع شما هستند.
ذهن من باید آزاد باشد
کانال فرهنگسازی بورس: برای اینکه بدون اشتباهات و خطاهای ذهنی معامله کنید، باید ذهنتان را آزاد کنید؛ نباید با خودتان فکر کنید که این معامله باید سود ده باشد. معاملهگر معمولی با خود انتظار دارد که این معامله باید به سود منتهی شود، در غیر این صورت اصلاً نباید آن را انجام دهم. اما اگر شما واقعاً میخواهید از بازار سود مستمری کسب کنید،نباید اینطور فکر کنید. بهمحض اینکه تصمیم گرفتید از هر معامله انتظار سود داشته باشید، خودتان را به لحاظ احساسی درگیر آن معامله میکنید؛ درحالیکه شما باید بدانید که یک معامله بهتنهایی اهمیتی ندارد؛ بلکه، سریهای معاملاتی و توانایی حفظ انضباط در معاملهگری مهم است.
حرفهای فکر کنید
باید نحوه تفکرتان نسبت به بازار را تغییر دهید؛ معاملهگر حرفهای با خود فکر نمیکند که آیا این معامله سود میدهد یا خیر زیرا آنها از مؤلفه انسانی موجود در معاملات آگاهاند؛ آنها به ریسک فکر میکنند؛ به نتیجه معامله فکر نکنید و در عوض، به ریسک و نقطه خروجتان بیندیشید، نه اینکه آیا این معامله سود ده خواهد بود یا خیر.
صفر و یکی نباشید!
یک سیگنال معاملاتی تضمین موفقیت در بازار اصلی به شما نمیگوید شما تصمیم درست یا غلط میگیرید، بلکه صرفاً الگویی است که نشان میدهد احتمالات به نفع شما هستند. با تغییر این تفکر به سمت احتمالات، شما میتوانید پتانسیل ناامید شدن توسط بازار را به صفر برسانید. وقتیکه در معاملهای زیان ده قرار دارید، تنها معنیاش این است که اکثر معاملهگران با شما در این برهه از زمان همعقیده نیستند. پس اجازه ندهید درست یا غلط بودن تصمیمتان بر اعتمادبهنفستان تأثیر بگذارد.
اگر فکر میکنید درباره معاملهای درست تصمیم گرفتید، و بازار خلاف شما حرکت کرد، احساسی به شما خواهد گفت که شما درست تصمیم گرفته بودید و باید اطلاعاتی که این درستی را ضعیف میکند، نادیده بگیرید و درست در همینجا شما اشتباه خواهید کرد. وقتیکه میخواهید تصمیمتان درست از آب دربیاید، آنچه دوست دارید را در بازار خواهید یافت و نه آنچه در حقیقت اتفاق میافتد. بااحساس نیاز به تائید تصمیماتتان، خودتان را از دیدن حقایق محروم نکنید.اگر مستعد ناامید شدن باشید، این مسئله بر برداشت شما از اطلاعات بازار تأثیر خواهد گذاشت که در غیر این صورت، میتوانست منجر به کاهش ضررتان گردد.
حساب آزمایشی چیزی به شما القا نمیکند
معامله در حساب آزمایشی به شما نشان میدهد که چطور فکر میکنید.آیا شما در معاملات آزمایشی سود کردید و بهسرعت، وقتیکه با پول واقعیتان وارد بازار شدید. پولتان را از دست دادید؟ اگر اینچنین است، باید بدانید که بسیاری از معاملهگران چنین چیزی را تجربه میکنند.معاملهگران به درست یا غلط بودن تصمیماتشان در محیط آزمایشی اهمیتی نمیدهند زیرا میدانند که سود و زیانی در کار نیست. بنابراین تمرکزشان را به مواردی که واقعاً مهم است، معطوف میکنند؛ رعایت صحیح و آهسته روش معاملاتیشان و ایجاد یک حساب معاملاتی در طی زمان بدون عجله.
اگر راهتان را گم کردید و حسابتان را از دست دادهاید، مجدداً معامله در محیطهای آزمایشی را برای مدتی ادامه دهید تا ببینید چه احساسی دارید و چطور معامله میکنید. با پول واقعی هم باید به همین طریق معامله کنید.
شما به یک استراتژی معاملاتی نیاز دارید
یکی از اولین مواردی که باید در قامت یک معاملهگر بیاموزید، نحوه استفاده از احتمالات در مسیر موفقیتتان است. بهعبارتدیگر، شما به یک لبه معاملاتی با احتمال مناسب نیاز دارید. اما یادتان باشد که لبه معاملاتی صرفاً یک احتمال بالاتر از وقوع یک مسئله در مقایسه با مسئلهای دیگر در طی سریهای معاملاتی است و کسب پول و سود در بازار را برای شما تضمین نخواهد کرد. شما باید لبه معاملاتی را با مهارتهای ذهنی مناسب ترکیب کنید.
دیدگاه شما