روش های ساده برای مدیریت معاملات سود ده
یکی از چالشهای روزانه معامله گران بازار فارکس، تصمیم به بستن یا باز نگه داشتن معامله است. تصمیم به باز نگه داشتن معامله یا بستن آن میتواند کار دشوار و گاهی اوقات ناامید کنندهای باشید. به همین دلیل معامله گران تازه وارد بازار فارکس باید یاد بگیرند تا با این چالش کنار بیایند. مدیریت معامله سختترین مرحله برای هر معاملهگری است. حقیقت امر این است که ورود به معامله سود ده کار سادهای است، اما مدیریت چنین معاملهای کار دشواری است. کی باید معامله را بست؟ آیا باید معامله باز بماند؟ کدام تصمیم معاملهگر را بیشتر راضی میکند؟ در مقاله این هفته میخواهیم روشهای صحیح و تست شده برای مدیریت معامله سود ده را بررسی کنیم.
مدیریت معاملهای که سود بزرگی دارد…
در حالی که بسیاری از معامله گران با مشکلات سختتری درگیر هستند، شاید حرف زدن از بستن معاملهای که سود خوبی دارد کمی عجیب باشد. اما این مشکل یکی از رایجترین مشکلات معامله گران تازهکار است. هر معاملهگری در وضعیتی قرار میگرید که مجبور است یا سود را بردارد و برود و یا اینکه معامله را باز نگه دارد تا شاید سود بیشتری به دست بیاورد. اگر این مشکل را خلاصه کنیم، این مشکل نشانگر نبرد عقل و احساسات است. یکبار به دقت به نمودار قیمتی بازار نگاه کنید و برای یک لحظه تصور کنید که معاملهای در آن بازار ندارید و سودی در کار نیست. به اندازه حرکات قیمتی بزرگ اخیر بازار نگاه کنید، حرکت بازار در مقایسه با نوسانات قبلی چقدر بزرگ بوده است؟ آیا واقعاً دلیل منطقی برای ادامه این حرکت قیمتی بزرگ وجود دارد؟ پاسخ به این سؤالات میتواند به شما کمک کند تا تشخیص دهید که احساساتی عمل میکنید یا خیر، منطقی در کار است. همیشه به خاطر داشته باشید که وقتی معاملهای سود خوبی داده، به این معنی نیست که باید آن را باز نگه داشت! اگر معاملهای دارید که سه یا چهار برابر ریسک، سود کرده باید سریعاً از خودتان این سؤال را بپرسید که آیا واقعاً بازار به این حرکت قیمتی ادامه میدهد یا باید انتظار اصلاح قیمتی را داشت؟ همیشه بستن معاملهای که سود خوبی داشته، منطقی تر از باز نگه داشتن رایجترین مشکل معامله گری آن است. همه ما میدانیم که بازار هیچ وقت در یک خط راست حرکت نمیکند و همیشه هر موجی با اصلاح همراه است.
بستن یا باز نگه داشتن معامله سود ده چقدر مهم است؟ این مثال نشان می دهد که اگر بدون دلیل منطقی معامله را باز نگه دارید، بازنده بازار خواهید بود.
بستن یا باز نگه داشتن معامله سود ده چقدر مهم است؟ این مثال نشان می دهد که اگر بدون دلیل منطقی معامله را رایجترین مشکل معامله گری باز نگه دارید، بازنده بازار خواهید بود.
مدیریت معامله سود ده در بازار روند دار…
یکی از ویژگیهای مهم و خاص بازارهای روند دار این است که کمک میکند تا معامله را برای سودهای بیشتر باز نگه داریم. در واقع روند دار بودن بازار میتواند مشخص کند که باید معامله سود ده فعلی را باز نگه داشت یا آن را بست. بازاری که به مرور زمان اوجهای جدیدی را ثبت میکند، میتواند معامله خریدی که در سود قرار دارد را به سودهای بزرگتری برساند. بازاری هم که به تدریج در حال ثبت کفهای قیمتی جدیدی است، میتواند سود معامله فروش را به تدریج افزایش دهد. اگر در بازار روند دار قرار دارید و میخواهید پیش از ورود بازار به فاز اصلاحی از معامله خارج شوید، تنها کافی است از میانگین متحرک نمایی هشت روز (در نمودار روزانه) استفاده کنید. وقتی روند بازار صعودی است، اگر قیمت به زیر این میانگین عبور کرد معامله خرید را ببندید. زمانی که روند بازار هم نزولی است، با عبور قیمت به بالای این میانگین از معامله فروش خارج شوید.
میانگین متحرک نمایی ۸ روز می تواند در بازار های روند دار نقش حد ضرر متحرک بازار را ایفا کند.
اگر با میانگین متحرک راحت نیستید، کافی است در بازار های نزولی، حد ضرر را در بالای اوج قیمتی اخیر بازار قرار دهید.
مدیریت معاملهای که حمایت/مقاومت مهمی در پیش دارد…
عامل دیگری که میتواند بر مدیریت معامله سود ده تأثیر بگذارد، فاصله بازار از حمایت یا مقاومت بعدی است. آیا معامله را باید در حمایت یا مقاومت اصلی بازار بست یا به بازار اجازه داد تا با این سطح کلیدی درگیر شود؟ تشکیل سیگنال بازگشتی قوی از حمایت یا مقاومت بازار میتواند دلیل خوبی برای بستن معامله سود ده باشد. همچنین اگر معاملهای دارید که سود خوبی داده اما بازار مقاومت/حمایت مهمی در پیش رو دارد، شاید بهتر باشد که معامله را پیش از رسیدن به سطوح کلیدی بست. به خصوص که اگر این حمایت یا مقاومت بازار در گذشته هم منجر به بازگشت قوی بازار شده باشد. درست همانطور که با سیگنالهای قوی پرایس اکشن وارد معامله می شویم، میتوانیم با تشکیل سیگنالهای معکوس هم از بازار خارج شویم. تا به حال شده که با پین بار قوی صعودی وارد بازار شوید و چند روز یا چند ساعت بعد شاهد تشکیل پین بار نزولی قوی در بازار باشید؟ در چنین شرایطی باید حد ضرر را با توجه به پین بار دوم تعیین کنید. به طور مثال وقتی وارد معامله خرید شدهاید و پین بار نزولی قوی شکل گرفته، باید حد ضرر را در زیر پین بار نزولی قرار دهید. یا اگر وارد معامله فروش شدهاید و پین بار صعودی قوی شکل گرفت، باید حد ضرر را در بالای پین بار صعودی قرار دهید. سیگنالهایی که در خلاف معامله باز ظاهر میشوند، بهترین بهانه برای بستن معامله هستند.
سیگنال تنها به معنی ورود به معامله نیست. اگر معامله باز داشتید و سیگنالی متضاد با معامله شما ظاهر شد، وقت آن رسیده که به فکر تثبیت سود باشید.
مدیریت معامله سود ده زمانی که سیگنالهای جدید و هم سو با معامله اول ظاهر میشوند…
یکی از بهترین نشانهها برای باز نگه داشتن معامله سود ده، تشکیل سیگنالهای همسو با معامله است. به طور مثال وارد معامله خرید شدهاید و در ادامه شاهد تشکیل سیگنالهای خرید جدید مثل پین بار صعودی هستید. این یعنی حرکات صعودی ادامه دارند و میتوان معامله خرید را باز نگه داشت. این سناریو درست برعکس سناریوی بالایی است. سیگنالهای جدید و همسو با معامله نشان میدهند که میتوان معامله سود ده را باز نگه داشت و نیازی به بستن آن نیست.
اگر نسبت به باز نگه داشتن معامله سود ده شک دارید، به دنبال نشانه ها باشید.
مدیریت معامله سود ده با توجه به وضعیت بازار…
وقتی معامله وارد سود شده میتوان با توجه به وضعیت فعلی بازار نسبت به بستن یا باز نگهداشتن معامله تصمیم گرفت. آیا بازار روند دار است یا خنثی؟ آرام است یا نوسانی؟ در بازارهای روند دار میتوان برای کسب سود بیشتر، معامله را باز نگه داشت. در بازارهای خنثی بهتر است که از حمایت یا مقاومت یا سیگنالهای معکوس برای تثبیت سود استفاده کرد. معاملهگر باید همیشه وضعیت فعلی بازار را در هنگام مدیریت معامله در نظر بگیرد.
در بازار خنثی، حرکات قیمتی بازار هم محدود هستند. در چنین وضعیتی همیشه به فکر تثبیت سود باشید نه باز نگه داشتن معامله.
با شمردن دلارهایی که سود کردهاید نمیتوانید معامله را مدیریت کنید!
اگر میخواهید معامله را باز نگهدارید یا ببندید، هیچ وقت به مقدار دلاری سود به دست آمده نگاه نکنید. شما باید همیشه بر اساس نسبت ریسک به ریوارد، تصمیم بگیرید. همیشه پیش از ورود به معامله نسبت ریسک به ریوارد احتمالی معامله را محاسبه کنید تا مشخص شود که در حالت منطقی تر چقدر از این معامله سود خواهید کرد. در ادامه وقتی وارد معامله شدید تنها کافی است نسبت ریسک به ریوارد را بررسی کنید. اگر سه برابر ریسک معامله سود کرده باشید، حاضرید معامله را باز نگه دارید؟ آیا بستن معامله گزینه بهتری است؟ پاسخ این سؤال بستگی به نسبت ریسک به ریوارد پیشبینی شده دارد.
۱۰ اشتباه رایج معاملهگران + راهحل
ترسناکترین بخش معاملهگری، از دست دادن پول آنهم درزمانی است که میدانید میتوانستید جلوی آن را بگیرید! تقصیر شما بود؛ این ضررها درنتیجه اشتباهات معاملهگری شخص شما ایجاد میشوند. همانطور که پیشتر بارها تأکید کردیم که بخش زیادی از زیانهایمان نه تقصیر بازار که از عملکرد غلط خودمان نشئت میگیرد! شما باید یاد بگیرید که چطور از وقوعشان جلوگیری کنید زیرا کلید موفقیت در معاملهگری در بلندمدت، حفظ سرمایهتان است تا بتوانید از آن در موقعیتهای با احتمال سود بالا استفاده کنید.
امروز میخواهم برخی از اشتباهات رایج معاملهگران را به همراه راهحل آنها با شما در میان بگذارم؛ من راهحل این اشتباهات را میدانم زیرا خودم آنها را مرتکب شدهام. میدانم که شما اکنون چه حالی دارید؛ همینطور میدانم که چطور باید به شما کمک کنم تا شرایط را به نفع خود تغییر دهید.
بیشازحد فکر کردن
یکی از رایجترین اشتباهاتی که در میان فعالین بازار بورس رایجترین مشکل معامله گری دیدهام، تفکر بیشازاندازه است؛ با این کار، معاملهگری سختتر ازآنچه هست میشود. هرماه با افراد زیادی در تالارهای بورس در ارتباط هستم که واضح است بیشازحد درباره بازار فکر میکنند و اوضاع را پیچیدهتر ازآنچه باید باشد میکنند. اینها درواقع خودشان را غرق گردابی میکنند که انتها ندارد.
راهحل: بیشازحد فکر نکنید!
در مراحل اولیه یادگیری معامله کردن ما زمان بیشتری را روی دوره آموزشی و مطالعه چارتها صرف میکنیم تا بتوانیم استراتژی و برنامه رایجترین مشکل معامله گری معاملاتیمان را تهیه کنیم؛ اما وقتی به حد معقولی از مهارت و آشنایی رسیدیم، دیگر باید چرخهای کمکی دوچرخهمان را از آن جدا کنیم، برنامه معاملاتی تهیه کنیم و معامله کنیم. نکته مهم این است که باید به روشتان بچسبید، آن را ساده نگهدارید و فاکتورهای خارجی را مسدود کنید. ضمناً، باید به معاملاتتان هم بچسبید، نسبت به خودتان بههیچوجه شک و تردید نداشته باشد، اگر برنامه معاملاتیتان را بهطور کامل پیاده کردهاید،به خودتان اجازه دهید تا نتیجه تمامی معاملاتتان را بدون تردید به آنها و دخالتهای بیشازاندازه مشاهده کنید.
بیشازحد معامله زدن
بیشازحد معامله زدن بهنوعی نقطه مقابل بیشازحد فکر کردن است. تفکر “بیشازحد “ عموماً مانع از اقدام به معامله میشود زیرا شما حتی در مورد معامله و فرصتهای خیلی خوب هم دستدست میکنید درحالیکه بیشازحد معامله کردن یعنی شما بهاندازه کافی در مورد عواقب و نتایج معاملاتتان فکر نمیکنید؛ شما زمان کافی برای یادگیری معامله صحیح و آمادهسازی برنامه معاملاتی مناسب صرف نمیکنید یا اینکه آنقدر حرص و طمع چشمتان را پرکرده است که اصلاً نمیتوانید تا مشاهده لبه معاملاتیتان در بازار صبر کنید. دلیلش هر چه که باشد، بیشازحد معامله کردن راه بسیار سریعی به سمت صفر کردن حساب معاملاتیتان است.
اجازه دهید ایمیلی که از یکی از کاربران رها سرمایه دریافت کردم را با شما در میان بگذارم؛ وی بهطور غیرمستقیم به من گفت که بیشازحد معامله میکند:
جناب آقای مهندس شمسی عزیز سلام
من طی دو سه ماه گذشته سهمهای زیادی ازجمله سشرق، خکاوه، ستران، وملت و… خریدم که تعدادشان فکر کنم به ۳۵ سهم میرسد اما متأسفانه اغلب آنها توی ضرر هستند. به نظرتان باید چهکار کنم؟ ممنون میشم راهنمایی کنید.
مشخص است که این معاملهگر بیشازحد معامله میکند. من اصولاً فقط یک معامله انجام میدهم زیرا دلیلی برای افزایش تعداد معاملاتم نمیبینم. انجام معاملات زیاد درآنواحد تنها برای آنهایی که نگاه بلندمدت و خرید بهقصد نگهداری دارند یا آنهایی که با ابزارهای بسیار متفاوتی، مواردی مانند جفتهای ارزی و آتی کالا، معامله میکنند، مناسب است؛ اما عموماً، حضور معاملهگران تازهکار در چندین بازارِ درآنواحد به معنی بیشازحد معامله زدن و شاید هم اهرم سازی بیشازحد حسابهایشان است.
راهحل بیشازحد معامله کردن
این مسئله را درک کنید که برای پول درآوردن در این بازار بی رحم، نیاز نیست تا تعداد معاملاتتان را بالا ببرید! پیشتر برایتان گفتم که بیشازحد ترید زدن باعث افزایش فزاینده کارمزد معاملات خواهد شد؛ متأسفانه باید عرض کنم میزان کارمزدها در بورس ایران به شکل خطرناکی بالا هست و همین کارمزدها هزینه معاملات و بهتبع آن میزان زیان را افزایش میدهد.
پذیرش ریسک بیشازحد
پذیرش ریسک بیش از میزانی که به لحاظ ذهنی آمادگی پذیرش از دست دادن آن رادارید، به معنای امضا کردن حکم اعدام خودتان در معاملهگری است. باور کنید اغراق نکردم، چون ازنظر عملی ثابتشده است که پس از مرگ، بدترین چیزی که روح و روان انسان را به چالش میکشد، از دست دادن پول است! خب؛ منظور از میزانی که به لحاظ ذهنی آمادگی از دست دادنش رادارید چیست؟ ببینید؛ شما باید لحظهای صبر کنید و نگاهی به اوضاع مالیتان بیندازید و ببینید که درواقع تا چه مقدار از پولتان را میتوانید در هر معامله از دست بدهید؛ تحمل چقدر ضرر در هر معامله رادارید؟ برای یافتن جواب، باید با خودتان صادق باشید: مواردی همچون بدهیهایتان یا اقساط بانکی، مواردی از این قبیل را لحاظ کنید. هر چه میزان ریسکتان در هر معامله افزایش یابد، در انجام معاملات و پسازآن، بیشتر احساساتی خواهید شد. همینطور عدم متنوع سازی اصولی و اصطلاحاً تک سهم شده، یک شمشیر دو لبه است که ممکن است خیلی بیشتر از چیزی که تصورش را کنید به ضررتان تمام شود!
راهحل: پذیرش ریسک بیشازحد
ببینید چقدر از پولتان را میتوانید از دست بدهید و درعینحال بر خودتان مسلط باقی بمانید. بسیار مهم است که بهعنوان یک تریدر تازهکار، با مقادیر بسیار کم وارد بازار شوید تا بتوانید خودتان را از مخاطرات و هجوم احساساتتان در معاملهگری، مصون نگهدارید. حتی بهتر است قبل از هر چیز در حساب آزمایشی معامله کنید، البته همانطور که قبلاً گفتم هرگز نباید یک حساب آزمایشی را برای مدت طولانی ادامه دهید! شما باید پاشنه آشتیل خودتان را پیدا کنید: منظورم آن نقطه ایست که ضرر بیشتر از آن را نمیتوانید تحملکنید: و این، همان مقداری است که باید بهعنوان ریسک خودتان تعیین کنید. هرچند این موارد را به شکل بدیهی بیان نمودم؛ قطعاً مدیریت ریسک چیزی فراتر از این صحبتهاست.
حساسیت زیاد روی پول
اشتباه بعدی شاید نگرانی بیشازحد درباره پول قبل از یادگرفتن اصول معامله باشد. مجدداً میخواهم ایمیل یکی دیگر از کاربران رها سرمایه را با شما در میان بگذارم:
سلام؛ من تازه وارد بورس شدهام و حدود ۵ میلیون سرمایه دارم. میخواهم بدانم که سبد چند سهمی تشکیل دهم و در هر معامله چقدر باید ریسک بپذیرم؛ واقعاً این بازار را دوست دارم و علاقهمندم که محصولات آموزشی شمارا خریداری کنم.
خب؛ فکر میکنم اکثر شماها اشتباه موجود در این ای میل را یافتهاید. اولازهمه، اگر شما تازهکارید، اصلاً نباید نگران میزان ریسکتان در هر معامله باشید. اصلاً معنی ندارد. شما در ابتدا باید اصول معامله را بیاموزید و سپس، مدتی را در حساب آزمایشی معامله کنید تا بتوانید یک استراتژی معاملاتی برای خودتان تدوین کنید؛
نمیدانید استراتژی معاملاتی چیست؟ من قبلاً در یک وبینار رایگان، از سیر تا پیاز آن را در ۹۰ دقیقه توضیح دادم؛
الآن حساب آزمایشی مفید تریدر، بهترین نوع تمرین با پول مجازی است.
همه اینها قبل از اندیشیدن درباره واردکردن پول واقعی به بازار صورت میگیرد. معاملهگرانی که بدون یادگیری و آموزش روی پولشان ریسک میکنند، درنهایت، تمامی پولشان را از دست خواهند داد، این را شک نکنید! همچنین اینکه کسی به شما بگوید میخواهد با پولی که از معاملات به دست میآورید، دوره آموزشیتان را بخرد، درست مانند این است که قبل از آموزش پرواز، با هواپیمای ۷۴۷ بوئینگ، بپرد؛ اگر این کار را انجام دهید، سقوط میکنید و اگر قبل از یادگیری اصول، معامله کنید، حساب معاملاتیتان سقوط خواهد کرد!
راهحل حساسیت زیاد روی پول
در حال حاضر به پول فکر نکنید؛ روی آموزش متمرکز شوید. بهجای اینکه ذهنتان را درگیر پول و سود کنید، نگران یادگیری و آموزش اصول باشید. نگران تسلط و اشراف یافتن بر استراتژی معاملاتیتان و تبدیلشدن به معاملهگری حرفهای باشید. با این کار، شما خودتان را برای معامله با پول واقعی آماده میکنید و رشد خواهید کرد.
ضمناً، اگر میخواستید با پول بهدستآمده از معاملاتتان، دوره آموزشی بخرید، امیدوارم اکنون، از تصمیمتان منصرف شده باشید؛ شما در هیچ کاری بدون آموزش کافی و وافی، نمیتوانید موفق شوید! هرچند قصدم تبلیغ چیزی نیست چراکه نیازی به آن ندارم، اما محصولات آموزشی رها سرمایه قطعاً در این راه بکارتان خواهد آمد.
حسرت فرصتهای سوخته
دنبال کردن بازار بعد از دست دادن یک سیگنال هم از دیگر اشتباهات رایج افراد است. اغلب، معاملهگران بعد از دست دادن یک معامله که آن را زیر نظر داشتند، سعی میکنند بازار را دنبال کنند؛ آنها با از دست رفتن فرصت، به درون بازار میپرند چون از عدم انجام آن معامله و اینکه به خودشان اعتماد نکردند، احساس تأسف و عصبانیت میکنند؛ با این ورود ناگهانی، در قیمت بدی وارد معامله میشوید که به حد ضرر بزرگتر و اندازه خرید کوچکتری میانجامد؛ ضمناً، احتمال کسب سود کمتری هم خواهید داشت.
راهحل: حسرت فرصتهای سوخته
بسیار ساده است، منتظر ورود در یک نقطه دیگر باشید. راهحل این است که بعد از دست دادن یک سیگنال، دست از تعقیب بازار بردارید. شما باید صبور باشید و منتظر فرصت ورود مجدد به معامله باشید.
عدم اعتمادبهنفس کافی
عدم اعتماد به خود یا باور نداشتن به تواناییهای معاملاتیتان مشکل بزرگ بسیاری از معاملهگران بازار بورس است. بهآسانی میتوان معامله کردن را پیچیدهتر ازآنچه هست، کرد. افراد اغلب فکر میکنند که معامله کردن بسیار سخت است یا کاری است که به ریاضیات قوی نیاز دارد؛ اما این باورها صرفاً عقایدِ محدودکنندهای هستند که منجر به تضعیف باور شخص به خودش میشوند.
عدم باور و اعتماد محض به استراتژی و برنامه معاملاتیتان اشتباهی بزرگ است زیرا شما قبل از اینکه وارد دنیای معاملهگری شوید و احساساتتان را درگیر کنید، آنها را آموختهاید (دستکم من امیدوارم که همینطور باشد). درنتیجه، شمای احساسی (وقتیکه معامله زدهاید) باید به ایدهها و برنامههایی که در آن دوره آماده و تدوین کردهاید، اتکا کنید و به خودتان تردید نداشته باشید.
راهحل فقدان اعتمادبهنفس
یاد بگیرید به شمتان اعتماد کنید؛ شما باید اعتماد به شم و شهودتان را تقویت کنید. تمامی مواردی که آموختهاید و تمامی تجارب معاملاتیتان در شکلگیری شم شما نسبت به بازار دخیلاند و شما باید به آن گوشداده و نحوه اتکا به آن را بیاموزید.
توجه بیشازحد به اخبار
توجه بیشازحد به اخبار و دادههای خارجی دیگر ازجمله اشتباهات فاحش و البته متداول معاملهگران است. اگر مقالات من را در این سایت دنبال کرده باشید، میدانید که خیلی علاقهمند به معامله بر اساس اخبار نیستم! درواقع، به نظر من توجه بیشازاندازه معاملهگر به رویدادهای خبری و تأثیر احتمالی آنها بر بازار، کار اشتباهی است. شما میتوانید هرچه که بخواهید را در روزنامههای اقتصادی مثل دنیای اقتصاد یا در اینترنت پیدا کنید اما اینها برای معاملهگر بسیار خطرناک است. اگر میخواهید خلاف تصمیم معاملاتیتان را به خودتان ثابت کنید، قطعاً دلایلی را پیدا خواهید کرد و اگر هم بخواهید درستی تصمیمتان را دریابید، بازهم دلایل و مدارک کافی دال بر آن را پیدا خواهید کرد؛ اما در انتهای روز، معاملهگران موفق، متغیرهای خارجی را مسدود ساخته و روی استراتژی معاملاتی خودشان متمرکز میشوند.
راهحل توجه بیشازحد به اخبار
خوب اخبار را نادیده بگیرید! اگر شما با استفاده از تحلیل تکنیکال یک روش معاملاتی را برای خودتان طراحی کردید، باید به آن بچسبید و آن را دنبال کنید چراکه آن، لبه معاملاتیتان است. همانطور که مارک داگلاس بزرگ گفته است، شما باید یک لبه معاملاتی قابلتعریف برای خود داشته باشید تا بتوانید آن را طی زمان کافی اجرا و پیادهسازی کنید تا اوضاع را به نفع خود دربیاورید؛ اما اگر لبه معاملاتی شما صرفاً اندیکاتورهای درهموبرهم، اخبار و احساسات است، شما دیگر معامله نمیکنید؛ بلکه در حال قمار هستید!
تحلیل به خوردِ نمودار دادن!
افراد سعی دارند بهزور معاملاتی که وجود ندارند را انجام دهند. آنها آنقدر عجله دارند که پول دربیاورند که برای خودشان فرصتهایی را میسازند که اصلاً وجود خارجی ندارند! این مسئله، چیزی شبیه بیشازحد معامله زدن است اما نکته اینجاست که بهترین معاملهها را بهوضوح میتوانید روی چارت مشاهده کنید. اگر بدانید که دقیقاً چه میخواهید، دیگر نباید در چارتها ریز شوید تا بتوانید آن را بیابید. اگر دیدید که باید از دیگران بپرسید که آیا این معامله خوب است یا نه بهاحتمالزیاد، بدانید که معامله خوبی نیست و دستکم، ارزش ریسک کردن پولتان را ندارد.
راهحل برای تحلیلهای موهومی
بهترین معاملهها را اغلب میتوان بهوضوح روی چارتها تشخیص داد. سؤال اینجاست که آیا شما دانش و مهارت کافی برای تشخیص این معاملات رادارید و آیا پسازآن، اعتمادبهنفس کافی برای بهپیش رفتن را در خود مشاهده میکنید؟
احساس نیاز به انجام معامله
معاملهگران زیادی به حضور در بازار معتاد میشوند. آنها به آدرنالین و دوپامینی که پس از ورود به بازار در ذهنشان ترشح میشود، معتاد شدهاند. درنتیجه، وقتیکه معامله نمیکنند، احساس نامساعدی دارند و تنها چیزی که حالشان را خوب میکنند، تزریق یک معامله به رگهایشان است! البته جزئیات این سناریو را در وبینار روانشناسی بازار بورس مطرح نمودم. شاید شما آنقدرها هم به معامله زدن معتاد نباشید اما هنوز هم احساس میکنید حتماً باید در بازار حضورداشته باشید. شما احساس میکنید چون در بازار نیستید، پس پولی به دست نمیآورید یا احساس میکنید هرچه تعداد معاملاتتان را بیشتر کنید، احتمال و شانس پول درآوردنتان را هم بیشتر میکنید. خب؛ من در همینجا به شما میگویم که این احساسات و تفکرات منجر به شکست و ضرر شما در درازمدت خواهند شد.
راهحل احساس نیاز به انجام معامله
باور کنید بازار جریانی تمامنشدنی از فرصتهاست. بازار همیشه وجود خواهد داشت؛ جریان مثبت امروزی تمام خواهد شد و یک موج بزرگ دیگر در گوشهای دیگری از بازار یا بازارهای دیگر شکل خواهد گرفت. پس نگران از دست رفتن فرصتهای امروز نشوید؛ شما باید بتوانید در بازار بمانید؛ این بدان معناست که باید با کاستن از تعداد معاملاتتان، سرمایهتان را حفظ کنید. یادمان نرود که برخی مواقع، معامله نداشتن خود یک موقعیت سود ده معاملاتی است!
عدم دانش کافی
همانطور که قبلاً هم گفتم، ما ایمیلهای زیادی از فعالین بازار بورس دریافت میکنیم که قصد دارند از معاملهگری پول به دست بیاورند و سپس، اقدام به خرید دورههای آموزشی کنند. این ایمیلها مرا به خنده میاندازد. مهم نیست قرار است از دورههای ما استفاده کنند یا دورههای دیگر، نکته مهم این است که شما حتماً قبل از انجام معامله در بازار با پول واقعی، آموزش ببینید. هیچکس نمیخواهد در بازار ضرر کند؛ بهترین راه برای جلوگیری از ضررهای غیرضروری، آموزش دیدن قبل از شروع کار است.
راهحل عدم دانش کافی
روی خودتان سرمایهگذاری کنید؛ روی آموزش و یادگیری اصول معاملهگری سرمایهگذاری کنید. شما باید نحوه خواندن چارت، از چپ به راست را بیاموزید. این مهارت نهتنها در معاملهگری که در خواندن چارتها و درک اطلاعات مربوط بهحساب بازنشستگیتان، سرمایهگذاری درزمینهٔ کاریتان یا مسائل دیگر به شما کمک کند. همه بازارها چارتهای قیمتی خاص خود رادارند و اگر خواندن و تفسیر آنها را بلد نباشید، به خودتان کملطفی میکنید. پس اگر میخواهید معاملهگر شوید، باید حتماً خواندن و معامله بر اساس تحلیل تکنیکال و الگوهای نموداری را بیاموزید و باید این توانایی را قبل از ورود به بازار و به خطر انداختن سرمایهتان کسب کنید.
همه چیز درمورد معامله گری کمی (Quantitative Trading) + مقایسه با معامله گری سنتی و بررسی بازار کار
همه چیز درمورد معامله گری کمی (Quantitative Trading) + مقایسه با معامله گری سنتی و بررسی بازار کار
معامله گری کمی چیست؟
معاملات کمی شامل استراتژی های معاملاتی مبتنی بر تجزیه و تحلیل کمی است که برای شناسایی فرصت های معاملاتی بر محاسبات ریاضی و عددی متکی است. قیمت و حجم دو مورد از رایجترین ورودیهای داده هستند که در تحلیل کمی بهعنوان ورودیهای اصلی مدلهای ریاضی استفاده میشوند.
از آنجایی که معاملات کمی معمولاً توسط مؤسسات مالی و صندوق های تامین سرمایه (financial institutions and hedge funds) استفاده می رایجترین مشکل معامله گری شود، معاملات معمولاً بزرگ هستند و ممکن است شامل خرید و فروش صدها هزار سهم و سایر اوراق بهادار باشد. با این حال، اخیرا معاملات کمی جای خود را در میان سرمایه گذاران فردی (individual investors) باز کرده است.
درک معاملات کمی
معامله گران کمی از فناوری مدرن، ریاضیات و در دسترس بودن پایگاه های اطلاعاتی جامع برای تصمیم گیری منطقی معاملات بهره می برند.معامله گران کمی یک تکنیک معاملاتی را انتخاب می کنند و با استفاده از ریاضیات مدلی از آن ایجاد می کنند و سپس یک برنامه کامپیوتری ایجاد می کنند که مدل را در داده های تاریخی بازار (historical market data) اعمال می کند. سپس مدل بک تست شده و بهینه می شود. در صورت حصول نتایج مطلوب، سیستم سپس در بازارهای بلادرنگ (real-time) با سرمایه واقعی پیاده سازی می شود.
نحوه عملکرد مدل های معاملاتی کمی را می توان با استفاده از یک قیاس به بهترین شکل توصیف کرد. گزارشی از آب و هوا را در نظر بگیرید که در آن هواشناس احتمال بارش باران را در حالی که خورشید می تابد ۹۰ درصد پیش بینی کرده است. هواشناس با جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادههای آب و هوایی از حسگرهای سراسر منطقه، این نتیجهگیری غیرقابل درک را به دست میآورد.
تجزیه و تحلیل کمی کامپیوتری الگوهای خاصی را در داده ها نشان می دهد. وقتی این الگوها با همان الگوهای آشکار رایجترین مشکل معامله گری شده در دادههای آب و هوایی تاریخی (آزمایش پسآزمون) مقایسه میشوند و ۹۰ بار از ۱۰۰ بار نتیجه آن باران است، هواشناس میتواند با اطمینان نتیجهگیری کند—بنابراین ۹۰ درصد پیشبینی میکند. معامله گران کمی همین فرآیند را در بازار مالی برای تصمیم گیری معاملات اعمال می کنند.
نمونه هایی از معاملات کمی
بسته به تحقیقات و ترجیحات معامله گر، الگوریتم های معاملاتی کمی را می توان برای ارزیابی پارامترهای مختلف مربوط به یک سهام سفارشی کرد. مورد معاملهگری را در نظر بگیرید که به سرمایهگذاری حرکتی اعتقاد دارد. آنها میتوانند برنامهای ساده بنویسند که برندگان را در طول یک حرکت صعودی در بازارها انتخاب کند. در طول جهش بعدی بازار، برنامه آن سهام را خریداری خواهد کرد.
این یک مثال نسبتا ساده از معامله کمی است. به طور معمول مجموعه ای از پارامترها، از تحلیل تکنیکال گرفته تا ارزش سهام تا تحلیل بنیادی، برای انتخاب ترکیب پیچیده ای از سهام که برای به حداکثر رساندن سود طراحی شده اند، استفاده می شود. این پارامترها در یک سیستم معاملاتی برنامه ریزی می شوند تا از حرکات بازار استفاده کنند.
تکنیک های معاملاتی کمی به طور گسترده توسط صندوق های تامینی خاص، شرکت های معاملاتی با فرکانس بالا (HFT)، پلتفرم های معاملاتی الگوریتمی، و میزهای آربیتراژ آماری استفاده می شوند. این تکنیکها ممکن است شامل اجرای سریع سفارش باشد و معمولاً افقهای سرمایهگذاری کوتاهمدتی دارند.
مزایا و معایب تجارت کمی
هدف از معاملات، محاسبه احتمال بهینه اجرای یک معامله سودآور است. یک معامله گر معمولی می تواند قبل از اینکه حجم داده های دریافتی بر فرآیند تصمیم گیری غلبه کند، به طور مؤثری بر روی تعداد محدودی اوراق بهادار نظارت، تجزیه و تحلیل و تصمیم گیری در مورد معاملات انجام دهد. استفاده از تکنیکهای معاملاتی کمی این محدودیت را با استفاده از رایانهها برای خودکارسازی نظارت، تجزیه و تحلیل و تصمیمهای معاملاتی برطرف میکند.
غلبه بر احساسات یکی از فراگیرترین مشکلات در تجارت است. چه ترس باشد و چه طمع، در هنگام معامله، احساسات فقط برای خفه کردن تفکر منطقی عمل می کند که معمولاً منجر به ضرر می شود. کامپیوتر و ریاضیات دارای احساسات نیستند، بنابراین تجارت کمی این مشکل را از بین می برد.
معاملات کمی مشکلات خود را دارد. بازارهای مالی برخی از پویاترین نهادهای موجود هستند. بنابراین، مدلهای معاملاتی کمی باید به همان اندازه پویا باشند تا رایجترین مشکل معامله گری به طور مداوم موفق باشند. بسیاری از معامله گران کمی مدل هایی را توسعه می دهند که به طور موقت برای شرایط بازاری که برای آن توسعه یافته اند سودآور هستند، اما در نهایت با تغییر شرایط بازار شکست می خورند.
جمع بندی
- معاملات کمی از توابع ریاضی و مدل های معاملاتی خودکار برای تصمیم گیری معاملات استفاده می کند.
- در این نوع معاملات، داده های بک تست شده برای سناریوهای مختلف اعمال می شوند تا به شناسایی فرصت های سودده کمک کنند.
- مزیت معاملات کمی این است که امکان استفاده بهینه از داده های موجود را فراهم می کند و تصمیم گیری احساسی را که می تواند در طول معامله رخ دهد حذف می کند.
- یک نقطه ضعف معاملات کمی این است که کاربرد محدودی دارد: یک استراتژی معاملاتی کمی زمانی که سایر بازیگران بازار از آن مطلع شوند یا با تغییر شرایط بازار کارایی خود را از دست می دهد.
- معاملات با فرکانس بالا (HFT) نمونه ای از معاملات کمی است با قابلیت اجرا در مقیاس بزرگ.
سوالات متداول
آیا معامله گران کمی درآمد خوبی دارند؟
از آنجایی که آنها باید سطح مشخصی از مهارت، آموزش و دانش ریاضی را داشته باشند، معاملهگران کوانت اغلب در وال استریت مورد تقاضا هستند. در نتیجه، کوانت های موفق می توانند پول زیادی کسب کنند، به خصوص اگر توسط یک صندوق تامین سرمایه یا شرکت تجاری موفق به کار گرفته شوند.
معامله گر کمی چیست؟
معامله گران کمی یا به اختصار کوانت (مخفف : Quantitative trader)، از مدل های ریاضی و مجموعه داده های بزرگ برای شناسایی فرصت های معاملاتی و خرید و فروش اوراق بهادار استفاده می کنند.
چگونه یک معامله گر کمی شوم؟
یک معامله گر مشتاق کوانت باید مهارت فوق العاده ای داشته باشد و به همه چیزهای ریاضی علاقه مند باشد. مدرک لیسانس در ریاضی، مدرک کارشناسی ارشد در مهندسی مالی یا مدل سازی کمی مالی، یا MBA همه برای به دست آوردن یک شغل مفید هستند. بسیاری از تحلیلگران نیز مدرک Ph.D. دارند. در این یا زمینه های مشابه کوانت علاوه بر مدرک پیشرفته، باید با داده کاوی، روش های تحقیق، تجزیه و تحلیل آماری و سیستم های معاملاتی خودکار نیز تجربه و آشنایی داشته باشد.
تفاوت بین معاملات الگوریتمی و کمی چیست؟
تفاوت اصلی این است که معاملات الگوریتمی قادر است تصمیمات و اجرای معاملات را خودکار کند. در حالی که یک انسان می تواند یک کوانت (Quantitative trader) باشد، کسی که این الگوریتم ها را توسعه میدهد، کامپیوترها حتی از ماهرترین تاجرها سریعتر و دقیق تر هستند.
کجا می توانم تجارت الگوریتمی یا کمی را به صورت رایگان یاد بگیرم؟
از آنجایی که تجارت کوانتی مستلزم تسلط بر ریاضیات، آمار و برنامه نویسی است، بعید است که فرد بتواند به سادگی چند کتاب بخواند و ماهر شود. در عوض، کوانتهای موفق، زمان و پول زیادی را صرف آموزش رسمی، اعتبارسنجی صنعتی و خودآموزی میکنند. علاوه بر این، هزینه سیستمها و زیرساختهای معاملاتی برای شروع معاملات به صورت حرفه ای یک مقدار بالا و سرمایهبر است.
برای مطالعه مطالب مشابه میتوانید به سایت اقتصاد با دانشجویان بهشتی سر بزنید.
رایجترین مشکل معامله گری
تحلیل طلا
تحلیل طلا
تحلیل یورودلار
تحلیل یورودلار
تحلیل دلار
اخبار روز 26/07/2021
یادگیری نحوه کنترل احساسات در حین معامله کردن می تواند تفاوت بین موفقیت و شکست باشد. وضعیت ذهنی شما تأثیر قابل توجهی بر تصمیماتی که می گیرید، دارد؛ به ویژه اگر معامله گر تازه کار باشید. داشتن رفتاری آرام برای معاملات مداوم بسیار مهم است. در این مقاله، اهمیت روانشناسی معاملات روزانه برای معامله گران مبتدی و با تجربه تر را بررسی خواهیم کرد؛ علاوه بر این، چند نکته در مورد نحوه معامله کردن بدون دخالت احساسات را نیز پیشنهاد خواهیم کرد.
اهمیت کنترل احساسات هنگام معامله
اهمیت کنترل احساسات هنگام معاملات روزانه را نمی توان به اندازه کافی تاکید کرد.
تصور کنید که به تازگی معامله ای را پیش از انتشار حقوق و دستمزد بخش غیرکشاورزی آمریکا (NFP) انجام داده اید، با این انتظار که اگر عدد گزارش شده بیشتر از پیش بینی ها باشد، شاهد افزایش سریع قیمت جفت ارز یورو/دلار خواهید بود و این به شما امکان می دهد سود زیادی را در کوتاه مدت کسب کنید.
گزارش حقوق و دستمزد بخش غیرکشاورزی آمریکا منتشر می شود؛ و همانطور که انتظار داشتید، این عدد از رقم پیش بینی شده بازار بیشتر است. اما به دلایل متعددی قیمت پایین می آید!
اکنون به تمام تحلیل هایی که انجام داده اید، به همه دلایلی که نشان دهنده صعود یورو/دلار بودند فکر میکنید؛ و هر چه بیشتر فکر کنید، قیمت بیشتر کاهش می یابد.
درحالی که ضرر پوزیشن شما افزایش می یابد، احساسات (معمولا منفی) بر شما غلبه خواهند کرد؛ این همان غریزه «پاسخ جنگ یا گریز» است. این احساسات معمولا می توانند ما را از دستیابی به اهدافمان باز دارند؛ برای معامله گران، این موضوع می تواند بسیار مشکل ساز باشد و منجر به واکنش های تند و آنی شود.
معامله گران حرفه ای نمی خواهند که یک تصمیم عجولانه به حساب معاملاتی آن ها آسیب بزند؛ این معامله گران نمی خواهند که یک واکنش آنی و عجولانه حرفه معامله گری آنها را نابود کند. برای یادگیری نحوه به حداقل رساندن احساسات هنگام معاملات، معامله گر به تمرین و معاملات زیادی نیاز دارد.
3 احساس متداولی که اکثر معامله گران تجربه می کنند
بعضی از رایج ترین احساساتی که معامله گران تجربه می کنند عبارتند از: ترس، اضطراب، اعتقاد، هیجان، طمع و اعتماد به نفس بیش از حد.
یکی از دلایل رایج برای ترس، معامله بیش از حد بزرگ است. معامله با اندازه نامناسب، نوسانات را به طور غیرضروری افزایش می دهد و منجر به بروز اشتباهات زیان آور می شود؛ در حالت عادی و اگر تحت استرس ضرر زیاد نباشید، معمولاً این اشتباهات را مرتکب نمی شوید.
یکی دیگر از دلایل اساسی برای ترس (یا اضطراب) ورود به معاملات «اشتباه» می باشد؛ یعنی پوزیشن هایی که با برنامه معاملاتی شما مطابقت ندارد.
اعتقاد و هیجان احساسات بسیار مهمی هستند که باید آنها را تقویت کنید؛ این دو را باید در هر معامله ای که وارد می شوید احساس کنید. اعتقاد بخش نهایی و لاینفک هر معامله خوب است، و اگر این اعتقاد یا هیجان را در معاملاتتان احساس نمی کنید، به احتمال زیاد وارد معاملات «صحیح» نشده اید.
منظور ما از «صحیح» معامله درستی است که مطابق با برنامه معاملاتی شما باشد. معاملات خوب می توانند ضررده باشند؛ درست همانطور که معاملات بد نیز می توانند سوده واقع شوند. اما هدف این است که باید فقط در معاملات خوب، سودده یا ضررده شوید. داشتن اعتقاد در معاملات می تواند به محقق شدن این امر کمک کند.
طمع / اعتماد به نفس بیش از حد
اگر متوجه شدید که فقط می خواهید معاملاتی را انجام دهید که به نظر شما سود زیادی دارند، ممکن است دچار حرص و آز شده اید. طمع شما ممکن است نتیجه عملکرد خوب شما بوده باشد، اما اگر مراقب نباشید ممکن است دچار اشتباهات مکرر شوید و در نهایت سرمایه خود را از دست دهید.
همیشه اطمینان حاصل کنید که از ابزارهای معاملاتی مناسب استفاده می کنید (یعنی پایبندی به حدود ضرر و سود، اعمال مدیریت ریسک مناسب، داشتن تحلیل ها و اخبار به روز و غیره). معاملات نامنظم در اثر داشتن اعتماد به نفس بیش از حد می تواند روند سوددهی شما را به پایان برساند.
در مورد مدیریت حرص و طمع و ترس در هنگام معامله بیشتر مطالعه کنید.
تجربه نیک کاولی، تحلیلگر بازار ارز، در رابطه با از دست دادن نظم و انضباط
نیک کاولی بیش از 20 سال تجربه فعالیت در بازارهای مالی دارد و انواع دارایی های با سود ثابت را معامله کرده است.
«بدترین معاملات من، که تعداد آنها کم هم نیست، همه زمانی بوده اند که بهترین برنامه های معاملاتیام را در اثر فقدان نظم و انضباط زیر پا گذاشتم.»
«من از تحلیل ها و حدود ضرر مناسبی استفاده نکردم. فکر می کردم "بهتر" از بازار هستم. وقتی وارد ضرر می شدم حجم معامله را دو برابر می کردم و بیشتر ضرر می کردم؛ پول بیشتری را به حساب معاملاتی خودم گذاشتم تا ضررهایم را جبران کنم اما ضررم دو برابر می شد.»
«کنترل احساساتم را از دست دادم و در حالی که باید بدون هیچ احساسی پوزیشن هایم را بررسی می کردم، آنها را می بستم و به کارهای روزمرهام ادامه می دادم، معامله کردم و وارد ضرر شدم. گفتن این حرف ها آسان است، اما در عمل این کار بسیار دشواری است؛ با این حال، کنترل احساسات برای هر معامله گری که به دنبال موفقیت در بلندمدت است، ضروری می باشد.»
نحوه کنترل احساسات هنگام معامله کردن: نکات و استراتژی های کلیدی
اگر می خواهید احساسات منفی را از معاملات خود دور نگه دارید، باید برنامه مشخصی را برای رویکرد معاملاتتان داشته باشید. ضرب المثل قدیمی «شکست در برنامه ریزی، برنامه ریزی برای شکست است» می تواند در بازارهای مالی رایجترین مشکل معامله گری نیز صادق باشد.
هر معامله گری باید این را بداند که همیشه تنها یک راه برای سودآوری وجود ندارد. استراتژی ها و رویکردهای زیادی هستند که می توانند معامله گران را به اهداف خود برسانند. اما هر رویکرد یا استراتژی که آن شخص اعمال می کند و موجب سودآوری او می شود باید یک رویکرد تعریف شده و سیستماتیک باشد. این رویکرد یا استراتژی نباید مبتنی بر «حدس و گمان» باشد.
در زیر پنج روش کلیدی برای کنترل احساسات هنگام معامله کردن ذکر شده است:
1. قوانین شخصی برای خودتان تعریف کنید
وضع قوانین مشخص و رعایت کردن آنها هنگام معاملات می تواند به شما کمک کند که احساساتتان را کنترل کنید. قوانین شما ممکن است شامل تعیین نسبت ریسک به ریوارد معقول، تعیین سطوح ورود و خروج از معاملات، و تعیین حد ضرر و حد سود مناسب باشد.
2. در شرایط مناسب بازار معامله کنید
دور ماندن از شرایط غیر ایده آل بازار نیز کار عاقلانه ای است. معامله نکردن زمانی که «حس بدی» نسبت به معامله دارید هم ایده خوبی است. برای اینکه احساس بهتری داشته باشید وارد بازار نشوید. اگر مایل به معامله کردن نیستید، بهترین و ساده ترین راه حل ممکن دوری از معاملات است.
3. اندازه معاملات خود را کاهش دهید
یکی از ساده ترین روش ها برای کاهش تأثیر عاطفی معاملات، کاهش حجم معاملات است.
تصور کنید که معامله گری حسابی را با 10000 دلار باز می کند. این معامله گر ابتدا معامله ای را با مبلغ 10000 دلار در جفت ارز یورو/دلار انجام می دهد.
از آنجایی که معامله با 1 دلار در هر پیپ حرکت می کند، معامله گر نوسانات متوسطی را در حساب خود مشاهده می کند. این معامله گر مبلغ 320 دلار برای مارجین قرار داده، و شاهد نوسان مارجین قابل استفاده 9680 دلاری به میزان 1 دلار در هر پیپ است.
حالا تصور کنید که همان معامله گر معامله ای را به قیمت 300000 دلار در همان جفت ارز انجام دهد.
اکنون معامله گر ما باید 9600 دلار برای مارجین قرار دهد و تنها 400 دلار مارجین قابل استفاده برای او باقی خواهد ماند؛ اکنون معامله با 30 دلار در هر پیپ حرکت می کند.
پس از اینکه معامله فقط 14 پیپ در خلاف جهت مورد نظر معامله گر ما حرکت کند، مارجین قابل استفاده تمام می شود و معامله به صورت خودکار به مارجین کال می رسد و بسته می شود.
معامله گر اکنون ضرر شدیدی کرده است. این معامله گر حتی شانس دیدن بازگشت قیمت و رساندن معامله به منطقه سود را ندارند.
در این حالت، معامله گر خود را در موقعیتی قرار داد که شانس موفقیت به سود او نبود. استفاده از اهرم های پایین می تواند تا حد زیادی ضرر معاملات را کاهش دهد.
4. یک برنامه و دفترچه معاملاتی برای خودتان داشته باشید
از نظر عوامل بنیادی (فاندمنتال)، برنامه ریزی برای نتایج مختلف در آستانه رویدادهای خبری بسیار مهم یا انتشار آمارهای کلیدی نیز ممکن است راهبردی مناسب باشد.
اختلاف بین معامله گران تازه کاری که از برنامه معاملاتی مشخص استفاده می کنند و معامله گرانی که بدون برنامه معامله می کنند می تواند بسیار زیاد باشد. تعیین و تدوین برنامه معاملاتی اولین گام برای غلبه بر احساسات است؛ اما متاسفانه برنامه معاملاتی اثرات این احساسات را به طور کامل از بین نخواهد برد. داشتن دفترچه معاملاتی فارکس نیز می تواند بسیار مفید واقع شود.
5. آرامش داشته باشید!
اگر با آرامش معامله کنید و از معاملات خود لذت ببرید، می توانید در همه شرایط بازار رویکردی منطقی داشته باشید.
به آکادمی آموزشی فارکس (Persian FX Academy) خوش آمدید. بازار فارکس به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای مالی جهان، امروزه علاقهمندان و سرمایهگذاران زیادی را به خود جذب کرده است اما شرایط این بازار به آن سادگی که اغلب افراد تصور میکنند نیست. حجم بالای سرمایه، پیچیدگی بازار و سهولت دسترسی به این بازار از عواملی است که به ضرر بسیاری از افرادی که در این بازار فعالیت میکنند، منجر میشود. در این میان جای خالی آموزش و دانشاندوزی به وضوح احساس میشود. شرایط خاص آموزش در ایران به همراه عدم وجود منابع جامع و کامل (به خصوص به زبان فارسی)، عدم امکان برگزاری کلاس حضوری در داخل ایران و شرکت در کلاسهای خارج از ایران، ما را بر آن داشت تا اقدام به ایجاد یک آکادمی آموزشی نماییم. هدف بلندمدت از ایجاد این آکادمی، تبدیل شدن آن به یک مرجع اطلاعات و دانش مربوط به فارکس است. برای رسیدن به این هدف، آکادمی سعی نموده با کمک اساتید مجرب شرایطی ایجاد کند تا افراد به هر آنچه در مورد بازار نیاز دارند دسترسی داشته باشند. از کلاسهای مالتی مدیا گرفته، تا دورههای عمومی و تخصصی منسجم و پیوسته که دانشجویان پا به پای اساتید شرایط تحلیل و معامله را فرا بگیرند. ابزارهای معاملاتی، کتابخانه و تحلیلهای روزانه و هفتگی از دیگر ابزارهای ارائه شده در این آکادمی است.
هفت باور غلط در مورد سرمایه گذاری
امروزه در عصری زندگی می کنیم که سرمایه گذاران فراوانی باورهای کاملا اشتباهی در مورد مقوله سرمایه گذاری دارند. این باورها با توجه به بازار و خصوصیت های شخصی سرمایه گذاران متفاوت هستند. گاهی اوقات برخی از این باورهای غلط در سرمایه گذاری منجر به از دست رفتن تمام سرمایه شما می شوند. سرمایه ای که سال ها با هزاران سختی برای جمع آوری آن تلاش کرده اید. در ادامه سعی داریم به بررسی برخی از رایج ترین باورهای غلط در مورد سرمایه گذاری بپردازیم که متاسفانه معامله گران فراوانی با آنها دست و پنجه نرم می کنند.
عدم واقع گرایی
یکی از بزرگترین باورهای غلطی که سرمایه گذاران دارند عدم واقع گرایی است. عده زیادی فکر می کنند که با سرمایه گذاری یک شبه میلیاردر می شوند و به تمام آمال و آرزوهایشان می رسند. واقع بین بودن یکی از کلیدهای موفقیت در سرمایه گذاری حرفه ای است. ممکن است ماه ها و یا حتی سالها تلاش کنید تا اینکه به آنچه در نظر دارید دست یابید. با کسب مهارت های لازم و تجربه، شما مسیر موفقیت را برای خود هموار تر می کنید و با گذشت زمان به موفقیت می رسید.
تنوع طلبی بیش از حد
یکی دیگر از باورهای غلط، تنوع طلبی فراوان است. برخی از افراد هنگام سرمایه گذاری سهام شرکت های مختلف فراوانی را به طور مداوم خرید و فروش می کنند. با خرید و فروش مداوم شما مجبور می شوید که هزینه فراوانی بابت کارمزد یا مالیات بپردازید و در نهایت مشاهده می کنید که در حال ضرر کردن هستید. با انجام این کار شما استرس زیادی به خود وارد می کنید که تمرکز شما به هم می ریزد. زمانی که تمرکز نداشته باشید سرمایه گذاری های اشتباه انجام می دهید. در معامله گری شما باید استراتژی مخصوص به خود را داشته باشید. همچنین این کار نیاز به تجربه و تمرین فراوانی دارد. اگر یک معامله گر تازه کار هستید در سرمایه گذاری تنوع طلبی پیشه نکنید. چند سهم بخرید و بعد از اینکه مقداری تجربه کسب کردید، سهام دیگری را خریداری نمایید. همچنین فراموش نکنید که باید به استراتژی خود پایبند باشید، در غیر اینصورت متحمل ضررهای فراوانی می شوید.
هیچوقت با صحبت مردم سرمایه گذاری نکنید
بسیاری از معامله گران بی تجربه، تحت تاثیر صحبت مردم شروع به خرید و فروش می کنند. این افراد معمولا تسلطی بر اصول تحلیل های بنیادی و تکنیکال ندارند و براساس صحبت های دیگر معامله گران سرمایه گذاری می کنند. این دسته از افراد فکر می کنند چون رایجترین مشکل معامله گری چیزی از سرمایه گذاری نمی دانند باید به صحبت های دیگر معامله گران گوش کنند و سپس سهام خریداری نمایند. شما با تقلید از دیگران هیچ وقت به موفقیت نمی رسید و اگر این مسیر را ادامه دهید قطعا با شکست های سنگینی مواجه خواهید شد. برای اینکه یک معامله گر موفق باشید باید دانش و تخصص خود را ارتقا دهید. براساس داده های واقعی مشغول به این کار شوید نه با حرف مردم. همچنین هیچ وقت یک معامله گر حرفه ای به شما نمی گوید که کدام سهم خوب است و کدام سهم بد.
تحلیل تکنیکال به درد بخور تر از تحلیل بنیادی است
یکی دیگر از باورهای غلط در مورد سرمایه گذاری این است که تحلیل های تکنیکال به درد بخور تر از تحلیل های بنیادی هستند و با اتکا به آنها می توانید سرمایه گذاری های هنگفتی انجام دهید. شما نمی توانید به طور دقیق بگویید که کدام نوع تحلیل کاربردی تر است چون هر کدام از آنها مزایا و معایب خود را دارند. اما اگر به سرمایه گذاران بزرگی مانند وارن بافت نگاه کنید می بینید که این افراد هر دو نوع تحلیل را سرلوحه کار خود قرار داده اند. تحلیل های بنیادی بر اساس صورت های مالی و اسناد رسمی شرکت ها می باشند. پس اگر به دنبال یک خرید موفق هستید باید آنها را مطالعه کنید. این کار وقت زیادی می گیرد اما بسیار سودمند است.
ریسک بیشتر، موفقیت بیشتر
در ابتدای کار و سرمایه گذاری های اولیه باید مقدار ضرر و زیان خود را مشخص کنید. شما باید براساس همین مقداری که تعیین کرده اید، مشغول به معامله گری شوید. ریسک پذیری زیاد برخی از سرمایه گذاران ممکن است در آینده ای نزدیک بسیار گران برای شان تمام شود. شما باید با دانش و تحلیل ریسک کنید. گاهی اوقات برخی از ریسک ها منجر به از دست رفتن تمام سرمایه شما می شوند. پس هنگام انجام این کار ریسک های حساب شده انجام دهید.
رفتار بازار را می شود پیش بینی کرد
یکی از رایج ترین باورهای غلط در مورد سرمایه گذاری همین مورد است. برخی از معامله گران تازه کار فکر می کنند که می شود رفتار بازار را پیش بینی کرد. به هیچ وجه! شما به هیچ عنوان نمی توانید رفتار بازار را به طور دقیق پیش بینی کنید. عوامل زیادی بر رفتار آینده بازار تاثیر گذار هستند و هر لحظه ممکن است که اتفاقی در گوشه ای از جهان بیفتد و به طور کلی اوضاع بازار عوض کند. پس شما به طور قطع نمی توانید آینده بازار را پیش کنید. به همین خاطر هنگام سرمایه گذاری باید حواستان به اخبار فعلی جهان باشد و هیچ وقت تمام سرمایه تان را وسط نگذارید.
سرمایه گذاری با گرفتن وام
به احتمال زیاد در سال های اولی که سرمایه گذاری می کنید به سود چندانی دست نمی یابید. ناامید نشوید و به همین منوال ادامه دهید. با کسب تجربه و آزمون و خطاهای فراوان شما به یک معامله گر حرفه ای تبدیل می شوید. با سرمایه ای کم مشغول به انجام این کار شوید. هیچوقت در اوایل کار وام نگیرید چون ممکن است سرمایه گذاری شما موفقیت آمیز نباشد و با مشکلات زیادی مواجه شوید. پس با مبالغ کم شروع کنید که دردسری برای تان ایجاد نشود.
دیدگاه شما