کاهش ارزش جدید سهام عدالت در بازار سرمایه
ارزش سهام عدالت تحت تاثیر روند نزولی بازار سرمایه در هفتههای اخیر کاهشی شده است و ارزش واقعی این سهام با ارزش اولیه ۴۹۲ هزار تومانی به حدود ۱۰ میلیون تومان رسیده که کمترین قیمت را در سال جاری ثبت کرده است.
به گزارش ایراسین، ارزش واقعی سهام عدالت، بر مبنای ارزش اولیه ۴۹۲ هزار تومانی، حدود دو سال است که در محدوده ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان است. این رقم زیر سایه وضعیت کلی بازار بوده و بر این اساس نیز اکنون به حدود ۱۰ میلیون تومان رسیده است.
در این مورد، در یازدهم مهرماه سال گذشته ارزش واقعی سهام عدالت با ارزش اولیه ۴۹۲ هزار تومانی بیش از ۱۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان و در ۲۸ آبان ماه حدود ۱۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان قیمت داشت. اما روند نزولی در بورس باعث کاهش ارزش این سهام نیز شد؛ به طوریکه ارزش واقعی سهام عدالت با ارزش اولیه ۴۹۲ هزار تومانی در ۲۹ بهمن سال گذشته، ۱۰ میلیون و ۳۵۱ هزار تومان قیمت داشت.
اما در نهم فروردین امسال ارزش واقعی این سهام با ارزش اولیه ۴۹۲ هزار تومانی ۱۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بود که با توجه به صعود بازار، در اواخر فروردین این رقم به حدود ۱۲ میلیون و ۲۷۵ هزار تومان رسید. تا ۱۸ اردیبهشت افزایش ارزش سهام عدالت ادامه داشت و به ۱۲ میلیون و ۷۶۳ هزار تومان هم رسید. اما دوباره روزهای پرنوسان بازار روی ارزش سهام عدالت نیز تاثیر گذاشت و ۱۰ خردادماه، ارزش واقعی سهام عدالت با ارزش اولیه ۴۹۲ هزار تومانی، ۱۲ میلیون و ۵۸۰ هزار تومان و در چهارم تیرماه نیز حدود ۱۲ میلیون و ۴۸۹ هزار تومان بود.
بر این اساس، چراغهای قرمز بورس بر سهام عدالت نیز سایه انداخته و ارزش واقعی سهام عدالت با ارزش اولیه ۴۹۲ هزار تومانی در شهریورماه ۱۰ میلیون و ۴۶۳ هزار تومان بود. این سهام در اوایل مهرماه ۱۰ میلیون و ۴۸۴ هزار تومان قیمت داشت و طبق آخرین آمار قیمت آن تا ۱۰ میلیون ۱۹۵ هزار تومان کاهش پیدا کرده است.
البته همه این مباحث درحالی مطرح می شود که امکان فروش این سهام برای مشمولان وجود ندارد و این افراد همچنان باید منتظر تصمیم مسئولان برای تعیین تکلیف سهام عدالت باشند. این توقف فروش نیز از اواسط سال ۱۳۹۹ و پس از سقوط تاریخی بورس آغاز شد و همچنان هم با وجود وعدههای زیاد چه در دولت قبل و چه در دولت فعلی درمورد تعیین تکلیف سهام عدالت، ادامه دارد.
سودآوری در مسیر نزولی بازار
فردین آقابزرگی کارشناس ارشد بازار سرمایه یکی از مهمترین تحولهای پیش آمده در بازار سرمایه ایران در قانون جدید اوراق بهادار، بسترسازی قانونی و فرهنگی جهت طراحی و استفاده از ابزارهای جدید است. در این راستا نظر به رفع مشکلات شرعی از نظر فقهی، مطالعه همزمان فقهی و مالی قرارداد فروش استقراضی سهام یکی از این ابزارهای مفید است .
فروش تعهدی جزو تکمیلکنندهترین ابزارهایی است که باعث اصلاح محدودیت نوسان در قیمت سهام میشود. این روش نه با اعمال محدودیت نظارتی بلکه به صورت خودانتظام اثر لازم را بر نوسان شدید قیمت سهام در بازههای کوتاهمدت خواهد گذاشت و یکی از ابزارهای موثر به منظور پیشگیری از نوسان شدید چه در جهت افزایش و چه در جهت کاهش محسوب میشود. این ابزار مالی تثبیتکننده خودکاری است که بدون اعمال اثر سوء به فرآیند معاملات، موجب کنترل و محدودیت در نوسان قیمت سهام خواهد شد.
بهعبارت دقیقتر از روشهای معمول برای کنترل سیستماتیک نوسان قیمت سهام و کاهش ریسک سرمایهگذاری میتوان خرید اعتباری، بازارگردانی و فروش تعهدی را نام بردکه این ابزار از متداولترین ابزارهای مالی در دنیای امروز است. خرید اعتباری این امکان را فراهم میکند تا معاملهگران فاقد منابع مالی، طبق پیشبینی خود که قاعدتا پیشبینی وقوع روند صعودی است، وارد بازار شده و این حضور باعث میشود روند نزولی بازار فرآیند کندتری به خود بگیرد. فروش استقراضی یا short sell موقعیتی است که افرادی که پیشبینی نزول قیمت سهام بازار را دارند، ولی فاقد مالکیت سهام هستند، از فروش آن سودی کسب کرده و سپس در قیمت ارزانتر به خرید بپردازند و در نهایت تعهد خود را ایفا کنند. این ابزار موقعیتی برای علاقهمندان و سرمایهگذاران ایجاد میکند که با استفاده از ابزار فروش استقراضی باعث کند شدن یا اصلاح شیب صعودی قیمت سهام شوند.
همچنین فروش تعهدی بازه زمانی و گمانهزنیهای کارشناسی در قالب قیمت در آینده را تا حدود زیادی تعیین میکند. بنابراین میتوانیم آن را مشابه اعتباری که در اختیار یک شخص قرار گرفته است بدانیم. فروش تعهدی کمک زیادی به افزایش حجم نقدشوندگی و افزایش حجم معاملات میکند. هرچه حجم معاملات در بازار افزایش یابد، بهتبع آن ریسک سرمایهگذاری در بورس نیز کاهش خواهد یافت. به این ترتیب ابزار مالی مزبور میتواند موجب کاهش ریسک نوسان قیمت و حتی ریسک سرمایهگذاری شود.
بهعنوان مثال زمانی که قیمتها سیر صعودی دارند، عموم سرمایهگذاران از استراتژی خرید از کف و فروش از اوج استفاده میکنند. فرض کنید سهام شرکت را به قیمت ۱۰۰۰ تومان خریدهاید و آن را ۱۵۰۰ تومان به فروش رساندهاید. سود شما از این معامله، ۵۰۰ تومان برای هر سهم است. اما اگر بازار سیر صعودی نداشته باشد و قیمتها به تدریج کاهشی باشد، میتوان در روندهای نزولی و به طور کلی در بازارهایی که انتظار میرود قیمتها کاهش خواهند یافت، از فروش استقراضی یا Short Sell استفاده کرد. در واقع با استفاده از این ابزار میتوان از کاهش قیمت سهام یا هر دارایی قابل معامله دیگر سود کسب کرد. فروش استقراضی سهم یا Short Selling بهطور خلاصه فروش یک دارایی در قیمتهای بالاتر و خرید مجدد آن در قیمتهای پایینتر است. تا پیش از ابداع فروش تعهدی تنها توانایی فروش دارایی سهام وجود داشت. لیکن درحال حاضر و با استفاده از این ابزار مالی میتوان سهام نداشته را فروخت، البته مشروط بر ایفای تعهد به خرید در مقطع زمانی خاص.
در بازارهای مالی مدرن بهدلیل نوسانات زیاد بازار و قدرت نقد شوندگی بالای داراییها، کارگزاران به مشتریان خود این اجازه را میدهند تا سهام را از کارگزاری قرض گرفته و در پایان دوره قرارداد مجددا آن دارایی را خریداری و به کارگزار عودت کنند. به این ترتیب فروش استقراضی هنگامی رخ میدهد که یک سرمایهگذار اوراق بهاداری را قرض بگیرد، آن را در بازار آزاد به فروش برساند و انتظار خرید دوباره آن با قیمت پایینتری را داشته باشد. هدف فروشندگان استقراضی ممکن است کسب سود از کاهش قیمت باشند یا هدف آنها میتواند انجام ریسک روی یک دارایی یا اوراق قرضه باشد. در واقع سهام فروش استقراضی نیازمند یک حساب ودیعه بوده و معمولا موجب از دست رفتن بهره و سود براساس ارزش سهامی خواهد شد که قرض گرفته میشود. فروشندگان استقراضی بهعنوان فعالان بورسی مقابلهکننده با صفهای خرید یا عطش تقاضای زیاد هستند و به نوعی برطرفکننده موانع عرضه سهام هستند. به همین دلیل فروش استقراضی برای بازار نقدینگی به همراه دارد و میتواند از افزایش بیمنطق سهام و خوشبینی بیشازحد جلوگیری کند. شروع خرید و فروش را میتوان با واسطههای معمولی خرید و فروش کارگزاران انجام داد.
از سوی دیگر فعالیت فروش استقراضی یک منبع قانونی از اطلاعات درباره تقاضای سهام و سرمایهگذاری بدون احتمال گرفتاری در خبرهای عجیب یا روندهای اساسی منفی است و این مساله ناشی از دلایل نگرانی برخی سرمایهگذاران نسبت به فروش استقراضی خواهد بود که برخی از سرمایهگذاران از ابزار فروش استقراضی و مشتقات آن برای کاهش مصنوعی قیمتها و انجام هجوم کاهشی در برخی سهام آسیبپذیر استفاده میکنند و میتواند به نوعی از انواع دستکاری قیمت سهام نیز در بازار محسوب شود. بهکارگیری تنوع و ابزارسازی در بازارهای مالی و بازار سرمایه، برای ایجاد زیرساختهای لازم و همچنین فراهمکردن فضای مناسب در زمینه ایجاد شادابی، کاهش ریسک و افزایش حجم نقدشوندگی بازار از اهمیت بالایی برخوردار است. در این راستا پیشبینی میشود راهاندازی فروش تعهدی یا استقراضی یکی از این ابزارهای مناسب باشد که رشد بازار سرمایه را بهدنبال داشته باشد. هر چند این ابزار درگذشته نقاط مبهمی از لحاظ شرعی داشت که این موضوع با ساز و کاری درنظر گرفته توسط کمیته فقهی بورس، مرتفع و به مرحله اجرا تبدیل شد.
همچنین باید عنوان کرد که حجم معاملات در بیش از ۹۰ درصد بازارهای سرمایهگذاری دنیا، به ابزارهای مالی مشتقه و سایر اوراق بازار به جز سهام و حق تقدم تعلق دارد. در واقع تعداد بورسهایی که معاملاتشان محدود به سهام و حق تقدم است، بسیار محدود بوده که بورس ایران نیز در رده این بورسها قرار دارد. بنابراین راهاندازی فروش تعهدی دریچه روشنی رو به توسعه و تعالی بازار سرمایه است. همچنین ایجاد طراوت در بازار ثانویه و ایجاد تنوع در ابزارهای مالی بهکار گرفته شده، در نهایت میتواند موجب بهبود وضعیت تامین مالی بنگاههای اقتصادی شود و باید بدانیم که هدف اصلی بورس نیز همین است.
آموزش تحلیل تکنیکال کلاسیک صد در صد رایگان
در علم تکنیکال، تحلیل تکنیکال کلاسیک به شاخهای اطلاق میشود که به بررسی خط روندها و الگوهای قیمتی میپردازد ولی از آن جایی که چنین تحلیلهایی قدمت زیادی دارند، به آنها لقب کلاسیک داده میشود. این روش تحلیلی را «چارلز داو» بنیانگذاری کرده است.
در واقع تحلیل تکنیکال کلاسیک روشی است برای ارزیابی اوراق سهام وارد روند نزولی می شوند بهادار و از نمودارها و دادههایی مانند قیمت و حجم معاملات برای این کار استفاده میکند. این نوع تحلیل نمیخواهد ارزش ذاتی اوراق بهادار را به دست بیاورد بلکه سعی میکند از نمودارها و ابزارهای مختلف برای تشخیص الگوها استفاده کند و برای آینده پیشنهاداتی را ارائه دهد. در هر حال اغلب روشهای سرمایه گذاری، به تحلیل تکنیکال کلاسیک نیم نگاهی دارند.
به دلیل اهمیت اطلاع از انواع الگوهای تحلیل تکنیکال کلاسیک، در این مقاله تصمیم گرفتیم به معرفی و بررسی آنها بپردازیم و در همین راستا مثالهایی را عنوان کنیم؛ پس با ما همراه باشید.
فهرست عناوین مقاله:
تاریخچه تحلیل تکنیکال کلاسیک
«چارلز داو» نقش مهمی در ظهور تحلیل تکنیکال دارد. او پایهگذار و مؤسس نشریه مشهور «والاستریت ژورنال» است که در واقع معیاری برای ارزیابی سایر نشریات است. هم چنین «شاخص صنعتی داو جونز» هم به وسیله او ایجاد شده است.
«چارلز داو» در سال ۱۸۵۱ در شهر استرلینگ، ایالات متحده چشم به جهان گشود و در سن ۲۱ سالگی در شهر ماساچوست به عنوان یک خبرنگار برای روزنامه «اسپرینگ فیلد» شروع به کار کرد. او بعدها در نشریه دیگری با نام «کی یرنان» با «ادوارد دیویس جونز» همکاری خود را آغاز کرد و آنها پس از مدتی خبرگزاری خود را با نام «داو، جونز و شرکا» تأسیس کردند.
در سال ۱۸۸۹ که خبرگزاری آنها ۵۰ کارمند داشت، تصمیم گرفتند نام نشریه خود را به «والاستریت ژورنال» تغییر دهند و تعداد صفحات آن را بیشتر کنند و سپس به کمک شریک جدیدشان «چارلز برگاسترسر» در «والاستریت ژورنال» چندین شاخص مختلف «داو-جونز» را مورد بررسی قرار دادند.
اگرچه «داو» کتابی در زمینه تحلیل تکنیکال منتشر نکرد، اما سری مقالاتی که در روزنامه« وال استریت ژورنال» چاپ کرد، راه را برای پیشگامان این علم هموار کرد. مقالات او براساس سه فرضیه منتشر میشد که به نام «نظریه داو»سهام وارد روند نزولی می شوند سهام وارد روند نزولی می شوند شهرت دارند و در ادامه به بررسی آنها میپردازیم
«داو» معتقد بود که همه فاکتورهای جغرافیایی، بنیادی، سیاسی و همه اتفاقات و موارد دیگر در قیمت یک سهم اثر خود را میگذارد و نیازی به بررسی آنها نیست و صرفاً باید نمودار قیمت را تحلیل کرد. بنابراین تنها کاری که باقی میماند بررسی نمودار قیمت است که بر اساس تحلیل تکنیکال دلیل آن، میزان عرضه و تقاضا است، به عنوان مثال زمانی که یک خبر خوب اساسی منتشر میشود یا زمانی که انتظارات مثبت در بازار به وجود میآید، قیمتها افزایش پیدا میکنند.
بهعنوان یک مثال عینی برای این فرضیه، میتوان به زمستان ۱۳۹۴ اشاره کرد یعنی زمانی که پس از توافق برجام و به وجود آمدن انتظارات مثبت در بازار، قیمت سهام شرکتهای سازنده خودرو چندین برابر شدند.
نکته مهم در این مقوله این است که تحلیل گران تکنیکال، با توجه به اصل «داو» در پی یافتن علل تغییر جهت قیمتها نیستند، بلکه صرفاً با شناسایی چرخشهای صورت گرفته در بازار یا جهشهای قیمت، به دنبال بهترین نقاط ورود و دستیابی به حداکثر سود از بازار هستند.
- قیمتها از یک روند مشخص پیروی میکنند وتغییرات قیمت تصادفی نیست.
تحلیلگران تکنیکال، بر این باور هستند که قیمتها از یکروند تبعیت میکنند و تا زمانی که این روند شکسته نشود، تمایل دارند تا در جهت روند حرکت کنند. تشخیص این روندها معمولاً با استفاده از ابزارهای متفاوت تحلیل تکنیکال انجام میشود و تحلیلگران با به کارگیری این ابزارها روند کنونی را تشخیص میدهند و قیمتهای آینده را پیشبینی میکنند.
اصل مهم دیگری که در تحلیل تکنیکال به چشم میخورد این است که حرکات قیمت تکرار میشوند و تحلیل تکنیکال از نمودارها و الگوهای قیمت برای بررسی و پیگیری حرکات قیمت در بازار و درک روندها استفاده میکند.
مهمترین دلیلی که این اصل مطرح شده، ناشی از روانشناسی بازار است، به عبارت دیگر، فعالین بازار به سطوح مختلف قیمت واکنش نشان میدهند و همین امر باعث تکرار پذیر بودن قیمتها شده است؛ به عنوان مثال قیمت سهم هرگاه به ۵۰۰ تومان برسد معاملهگران وارد بازار میشوند و با خرید خود قیمت را افزایش میدهند و هرگاه قیمت سهم به ۶۰۰ تومان برسد، افزایش فروش سهم در بازار موجب کاهش قیمت میشود.
مفاهیم پایهای تحلیل تکنیکال
علم تحلیل تکنیکال، به دو گروه تقسیم بندی میشود:
تحلیل تکنیکال عینی یا تفسیری عبارت است از بررسی نمودارها و تلاش برای یافتن الگوها. در این نوع از تحلیل تکنیکال، تحلیل گران قادر هستند تفاسیر مختلفی از یک نمودار داشته باشند و ممکن است یک تحلیلگر برای درک یک نمودار، به نتیجهای برسد که متفاوت از دیدگاه یک تحلیلگر دیگر باشد.
تحلیل تکنیکال عینی به دو نوع تقسیم میشود:
- تحلیل براساس اندیکاتورها
- تحلیل براساس قیمتها
از هر دو این تحلیلها زیاد استفاده میشود و لازم نیست که حتماً از یکی از آنها استفاده شود چون هدف هرکدام از این نوع تحلیلها متفاوت است.
از آن جایی که در تحلیل تکنیکال ذهنی تحلیل گران با اعداد و ارقام مشخصی مانند قیمت، حجم و مدلهای محاسباتی (مانند میانگین متحرک) سر و کار دارند نمیتوان تفاسیر متفاوتی ارائه داد. معاملهگران و متخصصان این علم روی فرمولها و محاسبات تحلیل تکنیکال ذهنی به توافق رسیدهاند. برخی معتقدند از آن جایی که با روش تحلیل تکنیکال ذهنی نمیتوان تفاسیر مختلف ارائه داد، این روش کاربردیتر از روش تحلیل تکنیکال عینی است.
در ادامه مفاهیم پایهای تحلیل تکنیکال کلاسیک را بررسی میکنیم.
نمودار یا چارت
در تحلیل تکنیکال، نمودارها شبیه نمودارهایی هستند که در دیگر کسب و کارها وجود دارد. در واقع نمودارها اصلیترین ابزار تحلیل گران تکنیکال هستند، به زبان ساده نمودار یک تصویر گرافیکی از یک سری قیمت در بازه زمانی مشخص است؛ به عنوان مثال، یک نمودار میتواند قیمت سهم یک شرکت را در یک بازه زمانی یکساله نشان دهد؛ در چنین نموداری، هر نقطه بیانگر قیمت بسته شدن سهم در همان روز است. اگر بازه زمانی این نمودار هفتگی باشد هر نقطه نشان دهنده قیمت آخرین معامله آن سهم در همان هفته خواهد بود.
نمودارهایی که به منظور نمایش اطلاعات قیمت سهام به وسیله نرمافزارها استفاده میشود، عبارتند از:
نمودارهای خطی قدیمیترین و سادهترین نوع نمایش اطلاعات قیمت هستند. این نمودارها از نقاط به هم وصل شدهای که آخرین قیمت سهام در بازه زمانی مشخصی را نشان میدهند، تشکیل شده است. در زمانهایی که بینظمی در بازار زیاد باشد، به منظور حذف نوسانات زیاد از نمودار خطی استفاده میشود.
نمودارهای میلهای از رایجترین نمودارهایی هستند که تحلیل گران تکنیکال از آنها استفاده میکنند. این نمودارها شامل یک میله عمودی میشوند که کمترین قیمت تا بیشترین قیمت سهام را نشان میدهند. معمولاً خطی در سمت راست این میله قرار دارد که قیمت بسته شدن سهم را نشان میدهد و خط سمت چپ میله نیز نشان دهنده قیمت بازشدن سهم است.
بعضی از تحلیلگران تکنیکال بر این باور هستند که مهمترین قیمت در روند معاملات، قیمت بستهشدن یا پایانی سهام است؛ به همین دلیل تنها قیمت بسته شدن را ترسیم میکنند.
به نمودارهای شمعی، نمودارهای شمعی ژاپنی نیز اطلاق میشود. این نمودارها در بورس ایران رواج زیادی دارد. نمودار شمعی دارای دو بخش اصلی است که عبارتند از بدنه و سایههای بالا و پایین. بدنه سیاه در نمودار شمعی (که در برخی از نرمافزارها به رنگ قرمز است) به این معناست که قیمت بستهشدن، از قیمت باز شدن کمتر است و بدنه سفید (که در برخی از نرمافزارها به رنگ سبز است) به این معناست که قیمت بستهشدن سهم از قیمت بازشدن بیشتر است. سایه پایین شمع نشان دهنده کمترین قیمتی است که سهم به آن رسیده و سایه بالای شمع نیز نشان دهنده بیشترین قیمتی است که سهم به آن رسیده.
الگوهای تحلیل تکنیکال کلاسیک
در تحلیل تکنیکال کلاسیک از الگوهای زیادی استفاده میشود که شناخت آنها به تحلیل دقیقتر و در نتیجه معاملات پرسودتر کمک زیادی میکند. به طور کلی هفت الگوی کلاسیک در بازارهای سرمایه وجود دارد که به دلیل رواج آنها و استفاده زیاد کاربران از آنها از اعتبار بالایی برخوردار هستند. این الگوها غالباً در بازار سرمایه به آسانی قابل تشخیص هستند، ولی برای تشخیص آنها لازم است شناخت صحیحی از الگوها داشته باشیم. از سوی دیگر این الگوهای کلاسیک در دورههای زمانی مختلفی به وجود میآیند، ولی حداکثر استفاده از آنها در زمان روزانه است.
- الگوی سرشانه: الگوی سر و شانه یکی از الگوهای کلاسیک است. الگوی سرشانه از الگوهای بازگشتی کلاسیک سهام وارد روند نزولی می شوند به محسوب میشود. در صورتی که یک روند در مسیر صعودی قرار داشته باشد، چنانچه این الگو تشکیل شود، روند تغییر مسیر میدهد و به سمت پایین میآید. معکوس این عمل هم میتواند اتفاق بیفتد به این صورت که که سهم در یکروند نزولی قرار میگیرد و سپس الگوی سرشانه تشکیل میشود و روند نزولی تغییر مسیر میدهد و به سمت بالا حرکت میکند. برای شکل گرفتن این الگو شرایطی باید وجود داشته باشد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
اجزای تشکیلدهنده الگوی سرشانه
- سر (بلندترین قله در الگو)
- شانهها (دو شانه الگو که در حالت ایدهآل، اندازه یکسانی خواهند داشت و ممکن است همسطح یا غیر همسطح باشند.)
- خط گردن (خطی که دو نقطه از سر و یک شانه را به هم متصل میکند و معیار تشخیص دقیق الگو است.)
- الگوی کف یا سقف دو قلو: برای تشکیل الگوی کف یا الگوی سقف دو قلو، قیمت دو مرتبه یک سطح حمایتی را لمس میکند. در این صورت خریداران به یک اتفاق نظر میرسند و حمایت قوی به وجود میآید و بازار میل به صعود پیدا میکند؛ به همین دلیل خریداران بیشتری وارد بازار میشوند و قیمتها افزایش پیدا میکند. این فرآیند باعث شکسته شدن یک سطح مقاومتی مهم میشود. این شکست، خریداران بیشتری را به بازار میآورد و علاقه فروشندگان به فروش را کاهش میدهد. در اغلب موارد قیمت به میزان فاصله دو کف تا نقطه مقاومت رشد میکند.
وقتی سقف دو قلو تشکیل میشود، فشار فروش به وجود آمده از برخورد دوباره به یک مقاومت و عدم توانایی برای شکست آن، موجب ریزش شدید قیمت شده و کاهش قدرت خریداران و افزایش تعداد فروشندگان را به دنبال خواهد داشت که این موضوع باعث شکست حمایت بعدی قیمت خواهد شد. از بین رفتن این حمایت، فشار فروش را در بازار بیشتر میکند و موجب ریزش بیشتر قیمت میشود و در اغلب مواقع به میزان فاصله قله قیمتی تا حمایت شکسته شده، قیمت کاهش خواهد یافت.
- الگوی سقف سه قلو: این الگو هم نظیرالگوی کف و سقف دو قلو در واقع یک الگوی برگشتی است که تنها بهجای دوقلو به سهقلو تبدیل میشود؛ به عبارت دیگر در عوض دو سقف یا کف، به سه سقف یا کف تبدیل میشود. این الگو برای حالت برعکس یا کف سهقلو نیز میتواند تشکیل شود.
- الگوی پرچم یاFlag: درتحلیل تکنیکال الگوی پرچم، یکی از الگوهای ادامهدهنده به حساب میآید، در این حالت، سهم در مدار صعود وارد الگوی پرچم میشود و پس از آن با هدف قیمت به حرکت خود ادامه میدهد.
این الگو گاهی اوقات باعث تغییر روند در یک سهم میشود. در واقع وقتی که سهم وارد الگو میشود و یا برعکس از الگو خارج میشود، تغییر روند رخ میدهد. الگوی پرچم شامل یک پرچم و یک دسته است. این الگو در صورت شکست در ادامه روند به صورت یک الگوی ادامه دهنده و در غیر این صورت مانند یک الگوی بازگشتی عمل میکند.
- الگوی مثلث یاTriangle: این الگو از انواع گوناگونی برخوردار است، اما به طور کلی اگر بتوان بهصورت همگرا دو خط را رسم کرد که تشکیل یک مثلث بدهد، این الگو بهحساب سهام وارد روند نزولی می شوند میآید. الگوی مثلث میتواند بازگشتی یا ادامهدهنده باشد.
- الگوی دره یاWedge: الگوی دره هم مانند الگوی مثلث است با این تفاوت که به شکل یک کنج تشکیل میشود و قوانین آن مطابق با مثلث است.
- الگوی الماس یاDiamonds: الگوی الماس یک الگوی برگشتی است و اگر سهم در روند صعودی وارد این الگو شود، روند آن نزولی میشود. الگوی الماس بهصورت برعکس نیز صادق است.
- الگوی فنجان و دسته یاCup: از الگوی فنجان و دسته برای ادامه روند در مسیر صعودی استفاده میشود، به صورتی که سهم وارد کاپ میشود و اگر از آن خارج شود، به میزان قعر الگو رشد خواهد کرد. الگوی کاپ میتواند به صورت ساده تشکیل شود و بدون دسته باشد، ولی معمولاً در قسمت راست الگو، یک دسته کوچک تشکیل میشود.
- الگوی مستطیل: این الگو نیز با توجه به خروج سهم میتواند صعودی یا نزولی باشد.
سخن پایانی
در بازار بورس، سهام وارد روند نزولی می شوند کسب سود، هدف اصلی سرمایهگذاران محسوب میشود. خرید سهم با کمترین قیمت ممکن و فروش آن با بالاترین قیمت یکی از مهمترین حالتهایی است که سرمایهگذاران همیشه به دنبال آن بودهاند. تحلیل سهم به متدهای مختلفی امکانپذیر است که مهمترین آنها عبارتند از تحلیل تکنیکال کلاسیک.
آیا میانگین کم کردن همواره کار درستی است؟
زمانی که معامله گری بر اساس تحلیل های بنیادی سهمی را ارزشمند می بیند و اقدام به خرید می کند اما به دلایل مختلف از جمله جو بازار، اخبار منتشر شده پیرامون صنعت سهم و …. سهم وارد روند نزولی می شود و افت قیمتی را تجربه می کند اگر سهامدار در قیمت های پایین باز هم اقدام به خرید سهام شرکت مورد نظر کند میانگین خرید سهم او کاهش می یابد و با شروع شدن روند صعودی سهم سهامدار زود تر وارد سود خواهد شد؛ به این شیوه معامله در اصطلاح میانگین کم کردن ( averaging down ) می گویند.
میانگین کم کردن دربورس
تشخیص زمان ورود و خروج
یکی از موضوعاتی که باید در معاملات بورس در نظر داشت، زمان صحیح ورود به یک سهم است، پیش از خرید هر سهم باید با مطالعه روندها یا عملکرد مالی و بنیادی سهم انتظار خود را از یک سهم مشخص کرد و با توجه به آن زمان صحیح ورود را تعیین کرد. معمولا خرید سهم آسانتر از فروش آن است چرا که بعد از خرید اگر روند صعودی باشد، معاملهگر نسبت به آینده سهم طمع کرده و به دنبال سودآوری میماند و همین موضوع موجب میشود که نه تنها سود مدنظر خود را نبرد بلکه حتی در نهایت به زیاندهی نیز برسد. در روندهای نزولی نیز سهامدار به دنبال بازگشت سهم و سودآوری است کما اینکه سهم روز به روز از ارزشش کمتر میشود و به ضرر سهامدار افزوده میگردد.
اما داشتن استراتژی خرید و فروش و داشتن سود و حدضرر موجب خواهد شد که بدون توجه به روند بازار معاملهگر پس از گرفتن سودمدنظر از سهم خارج شود. باید این نکته را پذیرفت که قرار نیست تمام سودهای بازار برای ما باشد و البته نسبت به هیچ سهمی تعصب نداشت.
میانگین کم کردن در بورس
میانگین کم کردن راه حل بسیاری از سرمایه گذاران بازار است؛ اما باید توجه داشت که میانگین کم کردن در بورس همیشه هم نمی تواند کار درستی باشد و حتی در مواقعی می تواند اوضاع را بدتر کند بنابراین باید هوشمندانه عمل کنیم و بدانیم چه زمانی باید میانگین کم کنیم تا زیان معامله ی انجام شده را به سود تبدیل کنیم.
یک فرمول میانگین کم کردن در بورس که اکثر فعالان حرفه ای بازار از آن استفاده می کنند روش مارتینگل است که توسط یک آمریکایی ابداع شده است. در این روش شما باید سرمایه اولیه خود را که برای خرید یک سهم در نظر دارید را به قسمت های نامساوی ( از توان های ۲ ) تقسیم کنید و بعد از آن با کاهشی شدن قیمت سهم در قیمت های مختلف برمبنای این ضرایب اقدام به خرید مجدد کنید.
برای مثال اگر سهمی را در پله اول به مقدار ۱۰۰۰ سهم در قیمت ۱۰۰۰ تومان خرید کرده باشید و انتظار رشد آن را دارید اما بنابر دلایل مختلف سهم با افت روبرو شد؛ بر اساس این روش کم کردن میانگین، شما بعد از افت ۵ درصدی سهم در قیمت ۹۵۰ تومان باید پله دوم خرید خود و به مقدار دو برابر پله قبل یعنی ۲۰۰۰ سهم را خرید کنید.
در مرحله سوم با افت ۵ درصد دیگر از قیمت سهام وارد روند نزولی می شوند سهم شما باید به میزان ۴۰۰۰ سهم دیگر در قیمت ۹۰۲ تومان خرید کنید؛ به این ترتیب در این مرحله میانگین قیمت تمام شده هر سهم برای شما ۹۳۰ تومان خواهد بود و تنها با رشد ۳.۵ درصدی سهم از این نقطه شما به سود خواهید رسید و نیازی نیست سهام وارد روند نزولی می شوند که سهم به مبلغ ۱۰۰۰ تومان برسد تا خرید شما با سود همراه شود.
میانگین کم کردن در بورس
بهترین زمان برای میانگین کم کردن
بهترین زمان میانگین کم کردن در بورس زمانی هست که سهم بنیادی به آخر اصلاح رسیده باشد و ازنظر تکنیکال حمایت قوی پشته سهم باشه شما می تونید خرید کنید و میانگین خودتون رو کم کنید در غیر این صورت اگر شما خرید کنید و حمایت رو از دست بده وسهم به نزول خودش ادامه بده شما بازهم ضرر می کنید.
آیا میانگین کم کردن همواره کار درستی است؟
جواب این سوال مشخص نیست و نمیتوان با بله یا خیر پاسخ داد. این که میانگین کم کردن خوب است یا بد بستگی به استراتژی معاملاتی شما دارد.
در صورتی که شما به تحلیل تکنیکال مسلط باشید و تکنیکال سهم را بررسی کرده باشید و با دید کوتاه مدت سهم را خریداری کرده باشید میانگین کم کردن سهم میتواند ضررهای جبران ناپذیری را برای شما به ایجاد کنه
ولی اگر شما سهم را بر اساس بنیادش خریداری کرده باشید میانگین کم کردن اتفاقی مثبت به حساب می آید. میانگین کم کردن امکان دارد برای سرمایه گذارانی که دید سرمایه گذاری بلند مدت دارند مناسب باشد.
در هنگام میانگین کم کردن به نکات زیر توجه کنید
در مورد زمان و قیمت مناسب برای کم کردن میانگین باید نکته های زیر را در نظر گرفت:
- ارزش ذاتی سهم چقدر است؟
- حمایت معتبر سهم چه قیمتی است؟
- آیا صنعتی که سهم در آن قرار گرفته، مورد توجه بازار است یا خیر؟
- کف بنیادی سهم کجا است؟
- برای همه سهم های موجود در پرتفوی کاهش میانگین را نباید انجام داد و تنها باید برای سهامی اینکار را انجام دهیم که بنیاد قوی داشته باشد و طی سالها ثابت کرده اند که دارای جایگاه رقابتی، بدهی کم و مدیریت خوب هستند و قیمت سهام شان از محدوده خاصی پایین تر نمی آید.سهام وارد روند نزولی می شوند
- شرکت هایی که ریسک افت قیمت دارند گزینه مناسبی برای کاهش میانگین خرید نیستند.
بعضی از بزرگترین ضررهای معامله گری که در تاریخ بورس جهان رخ داده است به همین علت بوده است که معامله گر موقعیت از دست رفته ای را به طور امیدوارانه ای ادامه داده است و با میانگین کم کردن به دنبال کاهش ضرر خود بوده است. در نهایت این اقدام او نه تنها باعث از بین رفتن سرمایه اش می شود بلکه موقعیت خرید سهم های زیادی را هم از دست می دهد. در نهایت نیز با ضرری هنگفت از معامله خارج می شود و سرمایه ٬ زمان و اعتماد به نفسش در معامله گری را از دست می دهد.
بررسی جدال سهمهای ریالی با سهام دلاری/ بازار بار دیگر قفل میشود؟
بازار سرمایه این روزها وارد یک فاز اصلاحی شده و در صورتی که نتواند طی روزهای آینده از این روند نزولی خارج شود، می توان گفت سهام وارد روند نزولی می شوند عوامل رشد دهنده بازار توان خود را از دست داده اند و بازار در هفته های اینده با کاهش قیمت سهم ها روبرو خواهد شد.
به گزارش تحریریه، حدود 3 ماه از آغاز رشد متعادل بورس می گذرد. اما در این مدت گاهی شاخص کل و شاخص کل هموزن به یک رقابت سهام وارد روند نزولی می شوند در رشد و ریزش با یکدیگر قرار می گیرند.
اما در این مدت نکته قابل توجه واکنش شاخص کل بورس به محدوده مقاومت و حمایت مشخص شده در نمودارهای تکنیکال بوده است. عدم تحلیل پذیری موضوعی بود که در ماه های پایانی سال 99 و فصل بهار سال 1400 به شکل سهام وارد روند نزولی می شوند قابل توجهی همه تحلیلگران بازار سرمایه را نگران کرده بود. اما در وضعیت بازار سرمایه در ماه های گذشته تغییر قابل توجهی رخ داده است.
از یک سو معاملات همراه با احتیاط سهامداران حقیقی و خرد در بازار سرمایه به وضوح قابل مشاهده است. از دیگر سو، شرکت های حقوقی و بازارگردان ها در ماه های گذشته تمام توان خود برای حمایت از شاخص کل و سهم های بازار سرمایه را به کار بسته اند.
جدال شاخص کل و شاخص کل هموزن؛ کدام گروه پیروز می شوند؟
اما در کنار همه این موضوعات در ماه های گذشته دو مدل جدال در بورس تهران باعث نوسان در بازار سرمایه شده است. جدال شاخص سازان با نمادهای کوچک بازار و جدال سهم های دلاری و نمادهای ریال با یکدیگر.
در جدال نمادهای بزرگ و شاخص ساز با نمادهای کوچک بورس می توان گفت، گاهی شاخص سازها پیروز شده اند و گاهی نمادهای کوچک توانسته اند بازار را در دست بگیرند و از این طریق شاخص کل هموزن رشد بیشتری از شاخص کل داشته است.
نمادهای شاخص ساز در وضعیت فعلی بازار سرمایه بیشتر از اینکه به تحلیل بنیادی سهام وابسته باشند، به اخبار و شایعات واکنش نشان می دهند و همین مساله سبب شده است تا نتوان در مقابل نوسانات زیاد این سهم ها ایستادگی کرد و یک روند مشخص را برای آن پیش بینی نمود.
نمادهای دلاری بازار را به دنبال خود می کشند!
اما در جدال نوع دوم، نمادهای دلاری توانسته اند، بازار را به پیروی از خود متقاعد کنند. یعنی در زمانی که نرخ ارز در حال رشد در بازار است، نمادهای دلاری بورس بازار سرمایه را به سمت بالا و سبزپوشی حرکت می دهند. اما زمانی که نرخ دلار در حال کاهش و یا در جا زدن است، همین سهم ها بازار سرمایه را با فشار فروش به سمت کاهش قیمت سوق می دهند.
پتروپالایشگاهی ها، نمادهای کامودیتی محور، فولادی ها در این مساله سرآمد بوده و با کوچکترین تغییر در نرخ ارز و قیمت های جهانی کامودیتی ها، واکنش لحظه ای نشان داده و بازار را سریعا از یک وضعیت سبز و صعودی به یک وضعیت قرمز و نزولی منتقل می کنند.
این شرکت های دلاری به دلیل زیاد بودن نوساناتشان توانسته اند، بر موج تغییر قیمت دلار سوار شده و از این طریق بازار را نیز به سمت نزول و یا صعود منتفل می کنند. به عبارت دیگر، با نوسانات بازار ارز و تغییر نرخ کامودیتیها، بازار هم سعی کرده است در روزهای گذشته، رفتارهایش را با این دو بازار انطباق دهد. البته تک سهم ها و سهم های ریالی، در یک هفته گذشته بیشترین خریدار را داشتند و سمت تقاضا را فعال نگه داشتند. اما سهام های صادرات محور (کامودیتی محور) به تناسب بازار ارز و بازار کامودیتی با نوسان هفته گذشته و همین هفته را پشت سر گذاشتند.
دیدگاه شما