معنی و مفهوم استراتژی چیست؟


چه نوع استراتژی‌ای جواب می‌دهد؟ | مدل 5P مینتزبرگ برای تعریف استراتژی

معمولا استراتژی به معنای برنامه‌ریزی در نظر گرفته می‌شود، اما مینتزبرگ نگاه پیچیده‌تری به مفهوم استراتژی دارد که در آن تجربه نقش مهمی ایفا می‌کند.

هنری مینتزبرگ یکی از بزرگان حوزه مدیریت استراتژیک است. البته او با وجود چهره آکادمیکش، منتقد جریان اصلی­ موجود در این حوزه است. خلاصه حرف او این است: مدیریت استراتژیک، به معنی برنامه­‌ریزی پیش از اجرا نیست و بسیاری از استراتژی­‌ها در هنگام اجرا و در مواجهه با واقعیت شکل می‌­گیرند. مینتزبرگ معتقد است که مدیریت ترکیب علم، هنر و تجربه است. به همین خاطر تلاش کسانی را که می­خواهند مدیریت را به قسمی از علوم، مانند ریاضی، تبدیل کنند عبث می­‌خواند.

کتاب جنجال­ برانگیز او، «مدیران، MBAخوانده نیستند» (Managers not MBAs) نام دارد که در آن­جا آموزش آکادمیک مدیریت به جوانان را بی­‌فایده دانسته و می­‌گوید این رشته به درد کسانی می‌خورد که چند سالی در فضای مدیریت بوده‌­اند و مواجهه نزدیکشان با واقعیت باعث می‌­شود که مفاهیم این رشته را به راستی فرابگیرند.

نگاه مینتزبرگ به استراتژی، می‌­تواند در تضاد با نگاه کسانی مثل مایکل پورتر قرار بگیرد. پورتر که به خاطر نظریه موقعیت‌­یابی‌­اش (Positioning) جایگاه ویژه‌­ای در مدیریت استراتژیک پیدا کرده است، نگاهی برنامه‌­ریزی شده به استراتژی دارد. ۳ استراتژی عمومی پورتر و ۵ نیروی آن، مصداقی از نگاه او به استراتژی است. در نگاه پورتر (البته به معنای اغراق شده آن) می­‌بایست در یک اتاق دربسته نشست، رقبا را تحلیل کرد، مزیت رقابتی خود را تشخیص داد، بازار هدف خود را مشخص کرد، سپس از اتاق بیرون آمد و هر آنچه طراحی شده را به اجرا گذاشت.

مینتزبرگ اما طرفدار استراتژی­‌های نوظهور است. از نگاه او استراتژی‌­هایی که هنگام عملیات، اجرا شدنشان را ضروری می­‌سازند، اساسی‌تر از استراتژی­‌های برنامه‌­ریزی شده­‌اند. کارل مور، استاد دانشگاه مک­گیل که عضو مدیران ارشد IBM بوده است از اهمیت روزافزون استراتژی­‌های نوظهور می­‌گوید. او معتقد است که وضعیت ناپایدار جهانی، کاربست استراتژی­‌های نوظهور را منطقی‌­تر می‌کند.

برای فهم استراتژی­‌های نوظهور، به دو مثال فرضی اشاره می‌­کنیم:

۱- یک کارمند کارخانه تولید لباس متوجه می‌­شود که فرایند استانداردی که برای برش پارچه‌­ها در نظر گرفته شده است، ضایعات زیادی تولید می­‌کند. او یک فرایند جدید طراحی می‌­کند که در آن از مقدار پارچه‌­ی مشخص، به جای تولید دو لباس، سه لباس تولید می‌­شود. او مدیران کارخانه را درباره این فرایند پربازده خبردار می­‌کند و آن­‌ها با اتخاذ استراتژی نوظهور، فرایند جدید را جایگزین می­‌کنند.

۲- بخش بازاریابی یک شرکت توسعه‌­دهنده اپ گوشی موبایل که معنی و مفهوم استراتژی چیست؟ بازار خود را کودکان بین 10 تا 16 سال انتخاب کرده است، متوجه می­‌شود که حجم بالایی دانلود از سمت بخش جدیدی از بازار دریافت می‌­کند: زنان بین 40 تا 50 سال. بخش بازاریابی پس از انجام تحقیقات متوجه می­‌شود که این بخش از بازار از انجام بازی­‌های ساده و تصویری لذت می‌­برد. استراتژی نوظهور به این شرکت کمک می­‌کند تا برندسازی و بازاریابی بازی خود را برای این مخاطبان مسن‌­تر خود گسترش دهد و مقدار دانلود قابل توجهی دریافت کند.

دقت کنید که در مثال آخر، چنانچه می­‌خواستیم به مدل برنامه‌­ریزی پورتر متعهد بمانیم، می­‌بایست در ابتدا محصول خود و مزیت رقابتی خود را مشخص کرده، سپس آن بخش از بازار که به دردمان می­‌خورد را انتخاب کرده (در اینجا کودکان بین 10 تا 16 سال) و از این پس تمام تلاش خود را معطوف به فروش هر چه بیشتر محصول در این بخش از بازار بکنیم. در حالی که استراتژی نوظهور مینتزبرگ، این آمادگی به تغییر مسیر را به استراتژیست‌­ها گوشزد می­‌کند.

در دنیای مدیریت استراتژیک، مینتزبرگ به استراتژی نوظهور شناخته می‌­شود، اما نگاه او به استراتژی که در کتاب جنگل استراتژی (Strategy Safari) بیان شده است کمی پیچیده‌­تر است. از نگاه مینتزبرگ، استراتژی را به کمک 5 مفهوم بهتر می‌­توان درک کرد و نگاه یک­ بعدی به آن، اثربخشی چندانی ندارد.

مدل 5P مینتزبرگ

جوابی که معمولا به سوال «استراتژی چیست؟» داده می­‌شود این است که استراتژی یک «برنامه» (Plan) است؛ در واقع چینش یک مجموعه اقدام­‌ها که در آینده باید انجام شوند. اما وقتی از همان شخصی که این جواب را داده است پرسیده شود که در سازمانشان طی 5 سال گذشته چه مسیری طی شده، می­‌گوید «چیزی که برنامه‌­ریزی می­‌شود با آن­چه انجام می­‌شود متفاوت است!».

اما می‌­توان گفت استراتژی یک الگو (Pattern) است، در واقع رفتاری که در طول زمان انجام می­‌شود. به عنوان مثال شاید شما در شرکتتان به یکباره تصمیم بگیرید که قیمت محصولتان را بالا ببرید یا سراغ مشتریان خاصی بروید. البته این حالت اغراق شده از معنای اخیر استراتژی است. در واقع می‌توان استراتژی را یک طیف در نظر گرفت که در یک طرف آن برنامه قرار گرفته و در سمت دیگر آن الگو.

برنامه چیزیست که ما قصد می‌­کنیم انجام دهیم (intended) و الگو آن­ چیزی است که می­‌فهمیم انجام داده‌­ایم (realized). نقش هیچ کدام از این دو مفهوم را در مدیریت استراتژیک نباید فراموش کرد. ما همواره نیاز به برنامه­‌ریزی و پیش­‌بینی آینده داریم، هر چند که این برنامه به طور کامل اجرا نمی­‌شود و می­‌بایست الگویی که تاکنون طبق آن عمل کرده‌­ایم را در نظر بگیریم و برنامه‌­های آینده خود را طبق آن اصلاح کنیم.

قسمی از برنامه‌­های ما که در واقعیت پیاده­‌سازی می­‌شوند را می­‌توان «استراتژی­ سنجیده» نامید در برابر قسم دیگری که اصلا تحقق نمی­یابد که «استراتژی­ تحقق­ نیافته» نامیده می­‌شود. قسم سومی از استراتژی وجود دارد که در مسیر حرکت شرکت به سمت اهدافش «اتفاق» می‌­افتد (می‌توان معادل الگو در نظر گرفت) که به آن «استراتژی نوظهور» می‌­گویند. در نهایت مفاهیمی که تاکنون ذکر شده‌­اند را در شکل زیر می‌­توانیم دسته­‌بندی کنیم:

هیچ استراتژی­­‌ای نمی­‌تواند به طور کامل سنجیده باشد، همان­طور که به طور کامل نمی­‌تواند نوظهور باشد. اولی به معنی عدم یادگیری و دومی به معنی عدم کنترل است.

دو مفهوم دیگر که برای ما اهمیت دارد، چشم­‌انداز (prospective) و موقعیت (Position) است. هنگامی که مک­‌دونالد محصول جدید خود، مک­مافین، را برای وعده صبحانه آماده کرد عده­‌ای می‌­گفتند این یک تغییر استراتژیک است اما عده‌­ای می­‌گفتند این همان محصول قبلی در یک بسته ­بندی جدید است. اما در واقع تعریف استراتژی برای این دو گروه متفاوت است.

برای دسته اول (افرادی مانند مایکل پورتر)، استراتژی به معنی «موقعیت» است؛ بدین معنا که به واسطه یک محصول جدید، موقعیت جدیدی در بازار پیدا کنیم. اما در تعریفی دیگر، استراتژی به معنی چشم‌­انداز است؛ شیوه‌­ای اساسی که کارها به واسطه آن­‌ها انجام می­‌شود. در نگاه اخیر، نگاه به درون سازمان و الگوهای رفتاری کارکنان است. به عنوان مثال اگر ریسک کردن جزو فرهنگ یک سازمان باشد، تولید محصولات نوآورانه می­‌تواند در دستور کار آن قرار بگیرد. اما در نگاه موقعیت محور، به بازار خارجی یعنی نقطه تلاقی محصول و مشتری توجه می­‌شود.

مفهوم آخر، شگرد (Ploy) است. در واقع مانوری است که شرکت انجام می­‌دهد تا رقبای خود را دلسرد کند. به عنوان مثال یک شرکت زمینی بزرگ را می‌­خرد تا رقبا از گسترش دارایی‌­های خود دلسرد شوند.

جمع بندی مدل 5P مینتزبرگ برای تعریف استراتژی:

مینتزبرگ استراتژی را به یک فیل در اتاق تاریک تعبیر می­‌کند که هر کس با بررسی خود، تعبیری از آن ارائه می­‌دهد. به نظر او در طی تاریخ 10 مکتب مدیریت استراتژیک شکل گرفته که هر کدام از ظن خود استراتژی را شناخته است. جایگشت اهمیت این مفاهیم نزد هر گروه، یک مکتب را شکل داده است. به عنوان مثال برنامه، نزد مکتب برنامه‌­ریزی اهمیت ویژه­‌ای دارد، موقعیت برای مکتب موقعیت‌یابی، چشم‌­انداز برای مکتب نوآورانه، الگو برای مکتب یادگیری و شگرد برای مکتب قدرت.

مدیریت استراتژیک چیست به زبان ساده و کاربردی

مدیریت استراتژیک چیست

یکی از موضوعات مهم در مبحث مدیریت، مدیریت استراتژیک یا مدیریت راهبرد است.

در این مقاله، با مفهوم مدیریت استراتژیک آشنا خواهید شد و درک می کنید که مدیریت استراتژیک چیست؟

و به رشد کسب و کار شما چه کمکی می کند؟

اگر می خواهید با مفهوم مدیریت استراتژیک بیشتر آشنا شوید، تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.

در پایان شما می‌توانید فایل ‌PDF مقاله را دانلود و ویدیو مروبط به مدیریت استراتژی چیست را مشاهده کنید.

آشنایی با مفهوم استراتژی

برای درک مدیریت استراتژیک، ابتدا بهتر است با مفهوم استراتژی آشنا شوید.

استراتژی به معنی تصمیم گیری درست با توجه به منابع موجود و شرایط موجود است.

این واژه در میدان‌های جنگ زیاد مورد استفاده قرار می‌گیرد. استراتژی در جنگ به معنی روش صف آرایی و آماده شدن نیروهای خودی در برابر دشمن است تا بتوانند بر دشمن پیروز شوند.

مثلا وقتی نیروهای دشمن پشت دریا حضور داشتند، استراتژی عقب نشینی بهتر از استراتژی حمله و جنگ بود؛ زیرا در صورت جنگیدن، احتمال تلف شدن نیروهای خودی در آب خیلی بالا بود.

از زمان‌های گذشته تا به حال، واژه استراتژی در موقعیت‌های مختلف استفاده می‌شود.

این روزها استراتژی به معنی تصمیم گیری درست با توجه به شرایط موجود است.

ما در زندگی و کارهای خود، از استراتژی‌های متنوع زیاد استفاده می‌کنیم. در کسب و کار هم می‌توان با مدیریت استراتژیک، بهترین تصمیم‌ها را در زمان درست گرفت و به موفقیت کسب و کار کمک کرد.

مدیریت استراتژیک چیست یا راهبرد

استراتژیک چیست؟

استراتژیک یک صفت است که به‌عنوان پسوند بسیاری از کلمات بکار می‌رود و به‌معنای خلق آینده مطلوب می‌باشد.

یعنی زمانی که از مدیریت استراتژیک صحبت می‌شود، می‌خواهید در مورد نوعی از مدیریت صحبت کنید که می‌خواهد آینده را شفاف کند،
در ایجاد آن سهیم باشد و بر مبنای پیش‌بینی آگاهانه بتواند مسیر و اقدامات مشخصی را برای آن انجام دهد.

مدیریت استراتژیک چیست ؟

مدیریت استراتژیک به معنی مدیریت منابع یک سازمان برای دستیابی به اهداف آن سازمان است.

برای مدیریت استراتژیک باید اهداف سازمان به خوبی تعیین شوند، میزان رقابت موجود تجزیه و تحلیل شود، منابع سازمانی و موضوعات مهم داخل سازمان مشخص شوند و درنهایت برای رسیدن به اهداف سازمان تصمیم‌گیری شود.

اگر یک مدیر بتواند اصول مدیریت استراتژیک را پیاده سازی کند، می‌تواند استراتژی‌های مهم سازمانش را تدوین کرده
و سپس برای عملی کردن استراتژی هایش اقدام کند.

مدیریت استراتژی برای جلو بردن برنامه‌های سازمان‌های غیرانتفاعی، شرکت‌ها، دانشگاه‌ها و سازمان‌های دیگر بسیار عالی است
و می‌تواند یک راه فوق العاده برای رسیدن به اهداف و تحقق اهداف سازمان باشد.

مدیریت استراتژیک باعث می‌شود که با وجود تغییر در ساختار و برنامه‌های یک شرکت یا سازمان،
آن سازمان بتواند به صورت کاملا منعطف برخورد کند و از شرایط سخت عبور کنند؛

در مقابل هم شرکت‌های انعطاف ناپذیر وجود دارند که با تغییر در شرایط و اوضاع، تا مرز نابودی و سقوط پیش می‌روند.

مدیریت استراتژیک چیست یا استراتژی

ویژگی‌های یک مدیر استراتژیک

مهم ترین کاری که یک مدیر استراتژیک باید انجام دهد این است که اوضاع را دقیق و درست،
یعنی به همان صورتی که هست ببیند و با توجه به شرایط موجود تصمیم‌گیری کند تا سازمان به اهداف و معیارهای مهمش دست پیدا کند.

برای تبدیل شدن به یک مدیر استراتژیک، باید این فرهنگ را در کسب و کار نهادینه کرد که تنها یک مسیر برای رشد و پیشرفت سازمان وجود ندارد.

با انعطاف به خرج دادن در کسب و کار، در بسیاری از مواقع می‌توان بدون دشواری به اهداف اصلی سازمان رسید.

تشکیل تیم رهبری برای گرفتن تصمیم های استراتژیک

مدیران ارشد می‌توانند از کارمندان و مدیران رده‌های پایین‌تر برای تعیین استراتژی‌های کسب و کار کمک بگیرند.

زیرا بعد از تعیین استراتژی‌ها، نوبت به اجرای آن‌ها می‌رسد و مدیران به افرادی نیاز دارند که روی اجرای تصمیمات و استراتژی‌ها نظارت کنند.

در واقع برای تحقق مدیریت استراتژیک، می‌توان یک تیم تشکیل داد تا همه کارها به دوش مدیر عامل یا مدیر اجرایی سازمان واگذار نشود!

برای مدیریت استراتژیک یک کسب و کار، مدیران و رهبران باید در داخل و خارج از سازمان اوضاع را تحت کنترل داشته باشند.

این موضوع باعث می‌شود که در ردیابی اهداف سازمان و بررسی اوضاع، موفق‌تر عمل کنند.

راهبرد یا مدیریت استراتژیک چیست

اهمیت اجرا کردن برنامه های استراتژیک

در مدیریت استراتژیک، بعد از برنامه‌ریزی درست، مهم‌ترین موضوع عملی کردن برنامه‌های استراتژیک است.

یعنی مدیران و رهبران باید بتوانند منابع مالی و انسانی را به خوبی ارزیابی کنند، منابع موردنیاز برای رسیدن
به اهداف را مشخص کنند و سپس برای نظارت روی اجرای برنامه‌ها، یک تیم نظارت و رهبری را مشخص کنند.

مثالی که از این موضوع می توان زد، سازمانی است که قصد فروش محصولاتش را در سه ماه آخر سال دارد تا به یکی از بهترین تولیدکننده‌های کشور تبدیل شود.

برای رسیدن به این منظور، آن شرکت باید:

  1. میزان محصولات موجود در انبارش را ارزیابی کند
  2. توان کارمندان و کارکنان برای تولید محصولات را تخمین بزند
  3. توجه به منابع مالی
  4. توجه به منابع انسانی یعنی تعداد کارکنانش

میزان تولید و عرضه را افزایش دهد و برای فروش و بازاریابی محصولات هم برنامه خاصی داشته باشد.

در ضمن مدیر باید یک تیم فروش تشکیل دهد تا مدام میزان تولید محصولات، میزان عرضه و سود فروش را بررسی کنند تا شرکت بتواند به هدفش یعنی افزایش فروش محصولاتش برسد.

چرا مدیریت استراتژیک مهم است؟

یکی از دلایل اهمیت مدیریت استراتژیک در تجارت این است که این کار به شرکت اجازه می‌دهد تا زمینه‌های بهبود عملکردش را تجزیه و تحلیل کند.

با این کار، شرکت یا سازمان می‌تواند تهدیدها و فرصت‌های احتمالی را شناسایی کند و با توجه به ساختار سازمان، یک رویکرد عالی را پیش بگیرد.

مدیریت استراتژیک چیست یا همان راهبرد در مدیریت

نمونه‌ای از مدیریت استراتژیک در تجارت

یک شرکت بزرگ را در نظر بگیرید که می‌خواهد به نرخ بیشتری از فروش آنلاین برسد.

برای رسیدن به این هدف بلندپروازانه، شرکت یک استراتژی تدوین می‌کند.

سپس این استراتژی را ابلاغ می‌کند و بعد، آن را در واحدها و بخش‌های مختلف سازمان اعمال می کند.

استراتژی به کارمندان هم ابلاغ می شود تا آن‌ها هم رفتاری همسو و هم جهت با آن استراتژی داشته باشند و به صورت هم راستا فعالیت کنند.

اگر استراتژی موثری انتخاب شود، شرکت می‌تواند از طریق یک فرآیند واحد و هماهنگ به اهدافش یعنی افزایش سود فروش آنلاین برسد.

نمونه‌ای از مدیریت استراتژیک در دانشگاه ها

یک دانشکده فنی و غیرانتفاعی را در نظر بگیرید که می‌خواهد تعداد دانشجویان جدید و نرخ فارغ التحصیلی دانشجویان را تا سه سال آینده افزایش دهد.

هدف این است که این دانشکده، اولاً درآمد خود را افزایش دهد و به یکی از بهترین دانشکده‌های فنی برتر در منطقه تبدیل شود.

برای رسیدن به این هدف، مدیر مجموعه باید ابتدا از میزان بودجه مدرسه مطمئن شود تا بتواند کلاس‌های سطح بالا با تکنولوژی و به صورت تخصصی را برگزار کند و حرفه‌ای‌ترین اساتید را استخدام کند.

این دانشگاه باید برای بازاریابی و استخدام اساتید هم سرمایه گذاری کند و برای حفظ دانشجوها و کسب رضایت آنها تلاش کند.

مدیر این دانشکده باید به صورت دوره‌ای بررسی کند که آیا به هدفش رسیده است یا خیر؟

یکی از مواردی که به رهبران سازمانی بسیار کمک می کند، این است که:

  1. از استراتژی‌های گذشته خود یاد بگیرند
  2. استراتژی‌های آینده را با کمک استراتژی‌های گذشته تدوین کنند

به کمک این موارد مدیران می‌توانند:

  1. رفتار کارکنان
  2. عملکرد کارکنان

را به سمت تحقق آن اهداف هدایت کنند.

ویدیو مدیریت استراتژیک چیست به زبان ساده و کاربردی

آنچه گذشت

در مقاله مدیریت استراتژیک چیست متوجه شدید که مدیریت استراتژیک
به معنی فرآیند تعیین اهداف و رفتار افراد در یک سازمان است تا بتوانند اهداف مهم سازمان را محقق کنند.

مدیریت استراتژیک زمانی جواب می‌دهد که کارمندان و منابع به صورت بسیار کارآمد به کار گرفته شوند
و در مسیر دستیابی به اهداف قرار بگیرند.

مدیریت استراتژیک شامل:

  1. ارزیابی استراتژی‌های گذشته
  2. تجزیه و تحلیل اوضاع داخل سازمان
  3. اجرای تصمیمات جدید
  4. استراتژی‌ها است.

این کار در کل شرکت و سازمان انجام می شود.

مدیریت استراتژیک یکی از رموز اصلی موفقیت سازمان‌ها در هنگام تغییر اوضاع و رسیدن به اهداف بزرگ است.

مفهوم استراتژی

11 روش برای افزایش مشارکت کارکنان در سازمان

عوامل کلیدی پیاده سازی و اجرای موفق ارزیابی عملکرد

آمارهای بهره وری کارکنان و نیروی انسانی در سازمان که باید بدانید

خصوصیات یک رهبر خوب چیست ؟

مثال هایی برای درک بهتر مفهوم استراتژی

در این مقاله از مدیران نواندیش؛ به مثال‌هایی برای درک بهتر مفهوم استراتژی می‌پردازیم. استراتژی یکی از اصول اصلی مدیریت میباشد. که واژگان، ابزار و متخصصان مربوط به خودش را دارد. در دوره تغییرات سریع امروز، درک ما به توسعه و اجرای استراتژی سازمان‌ها باید همانند همه مسائل دیگر در مدیریت تکامل یابد.

هدف از این مقاله کمک به درک مفهوم استراتژی و برخی از واژگان کلیدی آنست که به شما پیشنهاد می‌دهیم حتماً این مقاله را بخوانید.

درک بهتر مفهوم استراتژی

استراتژی به چه معنی نمی‌باشد:

در خیلی از سازمان‌های بزرگ دنیا استراتژی یک اصطلاح و مفهوم میباشد که به‌طور درست اعمال نمی‌شود.

  • “رشد” یک استراتژی نیست. رشد یک نتیجه است. “استراتژی ما ساده میباشد. ما می‌خواهیم در سه سال آینده 20% رشد داشته باشیم” این قطعاً یک استراتژی نیست. اهداف عالی و اعداد مانند “طی 5 سال آینده ما از 1000 مشتری به 10000 مشتری خواهیم رسید” یا “ما از 10% سهم بازار به 40% خواهیم رسید” استراتژی نیست.
  • بیانیه مأموریت سازمان استراتژی نیست. جهت آشنایی با مأموریت سازمان می‌توانید به مقاله “چگونه یک بیانیه مأموریت و چشم‌انداز قانع‌کننده بنویسیم؟”
  • مراجعه کنید. اگرچه معمولاً یکی از عوامل انتخاب استراتژی می‌باشد.
  • ضرورتی ندارد که استراتژی حتماً جدید بوده و یا قبلاً انجام‌نشده باشد. این طرز فکر که باید نو باشد یک تفکر اشتباه است.

مثال هایی برای درک بهتر مفهوم استراتژی

درک استراتژی با مثالی از رستوران موردعلاقه

رستوران محبوب خودتان را مجسم کنید. جایی که خودتان یا عزیزانتان به آنجا می‌روید. سالگردهای مهم خودرا در آنجا جشن می‌گیرید، یا قرارهای ملاقات خودرا در آنجا می‌گذارید. صرف‌نظر محل قرارگیری، برای انتخاب رستوران موردعلاقه خود، موارد کلیدی معنی و مفهوم استراتژی چیست؟ خاصی ازجمله موارد زیر را بررسی می‌کنید:

  • منو غذا شامل سبک تهیه غذاها و غذاهای خاص و ویژه
  • مشتریان رستوران
  • قیمت گذاری غذاها
  • محل قرارگیری رستوران
  • محیط داخلی رستوران ازجمله دکور، نور و روشنایی، سطح سر و صدا و دمای محیط آن
  • تجربه‌ی رستوران، ازجمله نحوه برخورد، تن صدا و رفتار مسئولین و میزبانان

موارد ذکرشده بر استراتژی رستوران تأثیر مستقیم دارد. ازآنجایی‌که برای شما به‌عنوان مشتری گزینه‌های زیادی مثل خوردن غذا در منزل، در رستوران‌های بین راهی، رستوران‌های زنجیره‌ای و یا فست فود ها وجود دارد. مالک رستوران موردنظر باید تصمیم گیری‌های خودرا بر اساس مشتری‌های هدف خود با توجه به اینکه می‌خواهد به نسبت رقبا منحصربه‌فرد باشد، انجام دهد.

این تصمیم گیری بر اساس بایدها و نبایدهاست که به معنی تمرکز بر مخاطبین خاص برای تعریف استراتژی می‌باشد. برای سازمان‌ها نیز به همین شکل است. یک رستوران سطح بالا و مستقل، مشتریانی را انتخاب می‌کند که به دنبال صرف غذا در محیطی خاص هستند و هرگز از تخفیفات برای جلب مشتری استفاده نمی‌کند. قیمت گذاری منو، استراتژی اصلی و مخاطبین رستوران را مشخص میکند.

استراتژی چیست و چه نتایجی به همراه دارد؟

  • مشخص می‌کند که سازمان چگونه مشتریان خودرا پیداکرده و آنها را حفظ می‌کند.
  • مشخص می‌کند که چگونه در ذهن مشتریان خودتان به نسبت رقبا متفاوت جلوه می‌کنید.
  • مجموعه‌ای از اقدامات هماهنگ در جهت ایجاد مزیت رقابتی به نسبت رقبا برای مشتریان هدف می‌باشد.
  • توضیح می‌دهد که سازمان شما چگونه در رقابت با رقبا عمل خواهد کرد و برنده خواهد شد.
  • توضیح می‌دهد که کسب درآمد سازمان شما به چه شکل هست.
  • یک استراتژی مشخص، فیلتری برای تصمیمات در سازمان میباشد. مشخص میکند که چه‌کاری باید و چه‌کاری نباید انجام شود.
  • یک استراتژی مشخص، یک کتاب راهنما در جهت، سرمایه گذاری ‌ها، اهداف و اقدامات برای تمام افراد داخل سازمان است.

کتاب ” استراتژی خوب/استراتژی بد: تفاوت و اهمیت آنها ” نوشته ریچارد رومت، یک کتاب عالی در مورد استراژی می‌باشد که به همه مدیران توصیه می‌شود آن را بخوانند، در این کتاب با توضیحی ساده اجزای یک استراتژی خوب را توضیح می‌دهد.

اجزای استراتژی خوب شامل:

1- تشخیص

یک ارزیابی و توضیح روشن از وضعیت موجود. تصور کنید از چندین بیماری رنج می‌برید و به دکتر مراجعه می‌کنید. پزشک قبل از تشخیص قطعی بیماری و انتخاب راه درمان زمانی را برای ارزیابی و بررسی عوامل مختلف در شما صرف خواهد کرد.

مانند همین امر در سازمان‌ها نیز اتفاق می‌افتد، یک تیم جهت ارزیابی و توصیف وضعیت فعلی سازمان و آینده‌ی مورد انتظار در بازار تشکیل می‌شود.

2- رویکرد کلی

بر اساس مثال پزشک، پس از اتمام تشخیص، دکتر روش کلی برای مقابله با بیماری‌های شما پیشنهاد می‌دهد. در سازمان نیز همین کار را با استراتژی انجام می‌دهیم. پس از ارزیابی بازار، مشتریان و وضعیت فعلی سازمان، باید یک رویکرد کلی تعریف کرده که به برنده شدن در رقابت در بازار هدف با مشتری‌های خاص، کمک کند.

3- اقدامات منسجم

در مثال پزشک، درمان شما شامل مجموعه‌ای از مراحل خاص و یا اقدامات طراحی شده متناسب با بیماری شما برای درمان و یا کاهش حداقلی آنست. در سازمان نیز، اقدامات خاص و هماهنگ شده لازم در جهت پیاده سازی رویکرد تعریف شده انجام می‌گیرد.

توضیح این مطلب ساده میباشد. اما توسعه و اجرای یک استراتژی به‌هیچ‌وجه ساده نخاهد بود. نیاز به دانش و تجربه فراوان داردکه عمدتاً توسط مدیران، مشاوران و دانشگاهیان مورد بحث قرار می‌گیرد. اما به علت سخت و حساس بودن این موضوع ضرورتی ندارد از آن دوری‌کنید. برعکس، مدیران و رهبران موفق دنیا تلاش می‌کنند تا استراتژی مناسب سازمان خود را ایجاد کرده و همواره درراه بهبود آن می‌کوشند. در این مسیر نیز می‌توانید از راهنمایی، توصیه‌ها و تجارب مشاوران مجموعه مدیران نواندیش استفاده کرده و بهترین و مناسب‌ترین استراتژی را برای سازمان خود تدوین نمایید.

ریشه و معنی استراتژی چیست؟ بررسی رایج‌ترین تعاریف استراتژی

کلمه استراتژی از اصطلاحات نظامی گرفته شده است و امروزه در دنیای کسب و کارها نیز استفاده می‌شود. نویسندگان مختلفی درباره استراتژی کسب و کار، نظرات مختلفی را بیان کرده‌اند و زمانی که نظرات افراد متفاوت را بررسی می‌کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که نمی‌توان به راحتی مفهوم استراتژی را از لحاظ نظامی را با مفهوم استراتژی از لحاظ کسب و کار، سازگار کنیم. در دنیای کسب و کار مانند دنیای نظامی، استراتژی بین سیاست و تاکتیک ارتباط برقرار کرده و پل خواهد زد. همان‌گونه که در شکل شماره ۱ مشاهده می‌کنید، استراتژی و تاکتیک به همراه یکدیگر، شکاف میان مقاصد و راه‌ها را پر می‌کند. در این پست قصد داریم، بعد از بررسی تعاریف مختلف از معنی استراتژی، مفهوم واضح و روشنی از استراتژی را بیان کنیم.

بازاریابی در اینستاگرام

کتاب الکترونیکی بازاریابی در اینستاگرام را از لینک زیر دریافت کنید.

فروش ویژه – ۵۰,۰۰۰ تومان ۳۹,۰۰۰ تومان

مهم‌ترین تعاریف رایج از مفهوم استراتژی

استراتژی از ریشه کلمه یونانی Strategia به معنی” عمومیت” بر گرفته شده است. در امور نظامی، استراتژی اغلب به مانور نیروها در موقعیت‌شان قبل از اینکه دشمن به آنجا برسد، اطلاق می‌شود. به عبارتی ساده‌تر استراتژی اغلب به معنای این است که نیروها در موقعیت‌شان قبل معنی و مفهوم استراتژی چیست؟ از اینکه دشمن به آنجا برسد، حضور داشته باشند. با این دید، استراتژی به مفهوم استقرار نیروها است. هنگامی که دشمن وارد میدان جنگ می‌شود، توجه به تاکتیک معطوف می‌شود. در اینجا به کارگیری نیروها مد نظر است. کافی است حال” منابع” را جایگزین” نیروها” بکنید و مفهوم استراتژی را به دنیای کسب و کار ببرید.

کارل فون کلاوزویتس اندیشمند نظامی روس معتقد است که جنگ ادامه روابط سیاسی از طریق راه‌های دیگر است. استراتژی به راه‌هایی که سیاست تحت تاثیر قرار می‌گیرد نیز اطلاق می‌شود. با توجه اینکه استراتژی نظامی، مربوط به چندین هزار سال قبل است، می‌توان گفت که بررسی مفهوم استراتژی از دیدگان نظامی، کار معقولی به نظر می‌رسد.

کارل فون کلاوزویتس اندیشمند نظامی روس معتقد است که جنگ ادامه روابط سیاسی از طریق راه‌های دیگر است، استراتژی به راه‌هایی که سیاست تحت تاثیر قرار می‌گیرد نیز اطلاق می‌شود. با در نظر گرفتن منبع نظامی چند صد ساله استراتژی، بررسی استراتژی از دیدگاه نظامی کار معقولی به نظر می‌رسد. یکی از بهترین منابع برای بررسی استراتژی نظامی سخنان و نظرات بیسل لیدل هارت(B. H. Liddell Hart) می‌باشد.

بیسل لیدل هارت مورخ نظامی، استراتژیست جنگی بریتانیایی بود. لیدل هارت در دو جنگ جهانی حضور داشت و از طرفداران جنگ‌های مکانیزه‌ای بود و نظریات وی تاثیر مهمی در تکامل جنگ‌های زهی داشت.

انواع استراتژی در مدیریت استراتژیک

معنی استراتژی از نگاه بیسل لیدل هارت

Liddell Hart در کتابش، جنگ‌ها را از معنی و مفهوم استراتژی چیست؟ زمان یونان باستان تا جنگ جهانی دوم مورد بررسی قرار داده است. او بیان می‌کند که تعریف کلازویتس از معنی استراتژی به این صورت است که “هنر به کارگیری جنگ‌ها به عنوان راهی برای بدست آوردن سلاح جنگ” به طور جدی از این منظر که چنین دیدگاهی از استراتژی برای نفوذ بر سیاست و ایجاد جنگ به عنوان تنها راه رسیدن به اهداف استفاده شده است، دچار نقص است. Liddell Hart بیان می‌کند که کلازویتس بعدتر این نقص‌ها را تصدیق کرده و پس از آن به چیزی که او به عنوان تعریف هوشمندانه‌تر از استراتژی توسط مولتک بیان شده بود، اشاره کرده است: “سازگاری عملی راه‌ها تحت اختیار یک ژنرال برای رسیدن به هدف مورد نظر.”

با جمع بندی مرور جامع او از جنگ‌ها، سیاست، استراتژی و تاکتیک‌ها، وی به این تعریف کوتاه از استراتژی دست یافته است: “هنر توزیع و اعمال راه‌های نظامی برای دست یابی به اهداف سیاسی.” حذف کلمه “نظامی” از تعریف Hart، استخراج مفهوم استراتژی برای دنیای کسب و کار را آسان‌تر می‌سازد. این امر ما را به سمت یکی از افرادی که به عنوان پدر برنامه ریزی استراتژیک دنیای کسب و کار شناخته می‌شود، سوق می‌دهد: جرج استینر.

معنی استراتژی با توجه به گفته‌های جرج استینر

جرج استینر، یک پروفسور در زمینه مدیریت و یکی از موسسان The California Management Review، عموماً یک دید اساسی در منشاء و توسعه برنامه ریزی استراتژیک در نظر گرفته است. کتاب او، یعنی برنامه ریزی استراتژیک، تقریباً به عنوان کتاب انجیل در این زمینه مشهور است. اما استینر زحمت تعریف استراتژی را به جز در نکات انتهایی کتاب به خود نداده است. در این قسمت او بیان می‌کند که استراتژی از طریق کاری که یک فرد برای مواجهه با حرکات کنونی یا پیش بینی شده رقیبانش انجام می‌دهد، به ادبیات کسب و کار وارد شده است. استینر هم‌چنین خاطر نشان می‌کند که در دنیای کسب و کار توافق کمی در خصوص معنی استراتژی وجود دارد. برخی از تعاریف مورد استفاده که استینر از آن‌ها یاد کرده است، به شرح زیر است:

  • استراتژی چیزی است که مدیران ارشد انجام می‌دهند و دارای اهمیت ویژه‌ای برای سازمان است.
  • استراتژی به تصمیمات اساسی هدایتی و جهت دهنده اطلاق می‌شود که مختص اهداف و ماموریت‌ها است.
  • استراتژی شامل فعالیت‌های مهم مورد نیاز برای شناختن این جهت‌ها است.
  • استراتژی به این سوال پاسخ می‌دهد که: سازمان چه کاری باید انجام دهد؟
  • استراتژی به این سوال پاسخ می‌دهد که: اهدافی که به دنبال آن‌ها هستیم چیست و چگونه باید به آن‌ها برسیم؟

استینر در سال ۱۹۷۹، تقریباً در میانه ظهور برنامه ریزی استراتژیک، فعالیت می‌کرد. شاید ابهام درباره استراتژی مربوط به افول برنامه ریزی استراتژیک در اواخر دهه ۱۹۸۰ باشد. ظهور و افت متعاقب برنامه ریزی استراتژیک ما را به فردی به نام هنری میزبرگ می‌رساند.

شش مولفه مهم برنامه‌ریزی استراتژیک برای کسب‌وکارها

معنی استراتژی با توجه به گفته‌های هنری میزبرگ

هنری میزبرگ در کتاب ۱۹۹۴ اش، ظهور و افول برنامه ریزی استراتژیک، بیان می‌کند که افراد از “استراتژی” در چندین راه متفاوت استفاده می‌کنند که اکثر آن‌ها به صورت زیر هستند:

  • استراتژی یک طرح است، یک “چگونگی”، راهی برای رسیدن از اینجا به آنجا.
  • استراتژی یک الگو از فعالیت‌ها در طول زمان است؛ برای مثال، شرکتی که مرتباً محصولات بسیار گران قیمت را به بازار عرضه می‌کند، از یک استراتژی “شیک و گران” استفاده می‌کند.
  • استراتژی یک موقعیت است؛ یعنی تصمیمات را برای ارائه محصولات یا خدمات ویژه در بازارهای خاص بازتاب می‌دهد.
  • استراتژی یک دیدگاه است، یعنی بینش و راستا.

میزبرگ بیان می‌کند که استراتژی در طول زمان با رسیدن اهداف به هم و تشکیل یک واقعیت در حال تغییر، ظاهر می‌شود. بنابراین، یک شخص ممکن است با یک دیدگاه شروع کرده، به این نتیجه برسد که می‌خواهد به یک موقعیت مشخصی برسد و این امر از طریق یک برنامه ریزی با دقت با خروجی نهایی صورت می‌گیرد و استراتژی در قالب الگویی مشهود در تصمیمات و فعالیت‌ها در طول زمان بازتاب می‌نماید. این الگو در تصمیمات و فعالیت‌ها، چیزی که میزبرگ “تحقق یافته” یا استراتژی در حال ظهور می‌نامد را تعریف می‌نماید.

بازاریابی در اینستاگرام

کتاب الکترونیکی بازاریابی در اینستاگرام را از لینک زیر دریافت کنید.

فروش ویژه – ۵۰,۰۰۰ تومان ۳۹,۰۰۰ تومان

نوع شناسی میزبرگ که در نوشته‌های اولیه سایر افرادی که در رابطه با استراتژی در دنیای کسب و کار بحث کرده‌اند، تایید شده است؛ به خصوص کنث اندروز، یک پروفسور دانشکده کسب و کار دانشگاه هاروارد و ادیتور چندین ساله ژورنال کسب و کار هاروارد.

استراتژی (Strategy) یا راهبرد چیست و چه کمکی به کسب وکار ما می کند

استراتژی به زبان ساده

در این مقاله به برخی از سؤال ‌هایی که ذهن اکثر افراد را به خود مشغول کرده است مثل سؤال استراتژی (sterategy) یا راهبرد چیست و چه کمکی به کسب و کار ما می‌کند؟ و … پاسخ داده خواهد شد. همچنین توضیحات مفیدی نیز در رابطه با تعریف استراتژی و راهبرد، استراتژی به زبان ساده و بسیاری از موارد دیگر خواهیم پرداخت. از این رو توصیه می ‌شود این مطلب را تا انتها بخوانید تا در رابطه با این اصطلاحات اطلاعات زیادی را کسب نمایید.

به طور کلی استراتژی یک ابزار بسیار مهم در موفقیت در زمینه اکثر کسب و کارها است. در واقع استراتژی (sterategy) منابع، اهداف و مسیر درست برای رسیدن به موفقیت را به شما نشان می‌دهد. نمی توان تعریف واحدی برای مفهوم استراتژی در نظر گرفت؛ اما نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که به هرحال مشخص نمودن استراتژی و اجرای آن نقش بسیار مهمی در تسهیل فعالیت ‌های کسب و کار مورد نظر دارد.

انواع استراتژی بازاریابی را در مقاله اختصاصی آن بخوانید.

تعریف استراتژی یا راهبرد

تعریف استراتژی به زبان ساده عبارت است از؛ تعریف استراتژی در گسترده ‌ترین معنای خود، ابزاری است که اکثر افراد با استفاده از آن به اهداف کاری و … خود دست پیدا می ‌کنند. در این حوزه کتب و مقالات بسیاری وجود دارد که هر کدام تعریف راهبرد یا همان استراتژی را به نحوی ارائه داده است. تنها وجه مشترک تمامی تعاریفی که از این مفهوم وجود دارد این است که استراتژی در واقع به دستیابی معنی و مفهوم استراتژی چیست؟ به اهداف خاص تمرکز دارد و شامل تخصیص منابع است.

تعریف استراتژی

برنامه ‌ریزی و اجرای استراتژی، بزرگ ‌ترین کار سازمان است، استراتژی (strategy) به زبان ساده ‌تر در تمام مراحل مثل بقا یا انقراض همراه سازمان است و نمی‌ توان بررسی آن را نادیده گرفت.

نکته بسیار مهم در تعریف راهبرد این است که برای دستیابی به یک هدف بزرگ به یک استراتژی هوشمندانه نیاز است تا بتوانید همواره در بازار رقابت فعالیت کرد.

تعریف استراتژی و یا راهبرد در مفهوم و چرایی در طول نیم قرن گذشته تغییرات زیادی کرده است. متأسفانه با افزایش بی ثباتی و غیر قابل پیش بینی بودن محیط کسب و کار، راهبرد (strategy) ارتباط کمتری با طرح ‌های دقیق دارد و بیشتر با دستورالعمل‌ های مربوط با موفقیت سر و کار دارد.

اگرچه برخی از افراد موفق ممکن است برنامه استراتژیک مفصل و مناسبی نداشته باشند اما آن‌ ها در رابطه با آنچه می ‌خواهند و نحوه دستیابی به آن، ایده‌ های روشنی دارند. هر چقدر محیط مورد نظر متلاطم ‌تر باشد، راهبرد یا همان استراتژی باید دارای انعطاف ‌پذیری و پاسخ‌ گویی بیشتری باشد. نکته مهم این است که دقیقاً در این شرایط است که استراتژی به جای بی اهمیت شدن ، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

راه ‌اندازی و اداره کردن یک کسب ‌‌و کار موفق در عصر حاضر، به تخصص بالایی نیاز دارد. کسی که بخواهد شغل موفقی برای خود ایجاد کند، باید از تمام زوایای بازار کار خویش، اعم از نوع مشتریان و بازار هدف شناخت درستی داشته باشد. که در مقاله ” مشاوره کسب و کار ” نکاتی را در مورد مشاوره کسب و کار گفتیم که قبل از انتخاب مشاور باید حتما مطالعه کنید

تعریف استراتژی در تعیین اهداف

مهم ‌ترین رکن تعریف راهبرد این است که اهداف مدیریتی برای سازمان در نظر گرفته شود. حال با این حساب ممکن است اهداف سازمان مالی باشند مثل حجم گردش مالی، غیرمالی یا جذب تعدادخاصی مشتری باشد. به طور معمول اهداف مختلفی مانند افزایش سهم بازار و سود به طور هم زمان پیگیری می ‌شوند مگر اینکه سازمان در موقعیت بد و دشواری باشد که تنها امر مهم در آن زمان بقا و حفظ سازمان و استراتژی است.

اما به جز اهداف مالی در تعریف استراتژی اهداف غیرمالی نیز وجود دارد. اهداف غیر مالی مانند کاهش جرم و جنایت که در مؤسسات ارائه خدمات عمومی و سازمان ‌هایی که تحت نظارت دولت نیستند و یا به عبارت ساده ‌تر فعالیت ‌های داوطلبانه انجام می‌دهند، رایج هستند.

تعریف راهبرد

نکته مهم دیگر اهداف استراتژی این است که این اهداف در مرور زمان و در مسیر تلاش برای تحقق آن‌ ها امکان تغییر دارند و تعییراتی می ‌کنند. برای مثال اگر در نیمه راه متوجه شوید، رسیدن به آن هدف خاص که مدنظرتان است آسان‌ تر از آن چیزی است که تصور می ‌کردید، احتمالاً آنرا به سرانجام می ‌رسانید و پس از آن به دنبال اهداف بزرگ ‌تری خواهید رفت. و با توجه به اولین تجربه که تجربه موفقی است از پس اهداف بزرگ ‌تر نیز به راحتی بر خواهید آمد.

برای آشنایی با انواع استراتژی مقاله اختصاصی آن را مطالعه نمایید.

نقش‌ های موفقیت آفرین استراتژی (strategy)

در رابطه با تعریف استراتژی یا همان تعریف راهبرد نیز تحقیقات بسیاری صورت گرفته است تا به نتایجی برسند. تحقیقات مختلف نشان می ‌دهد که چهار عامل مشترک در رسیدن به موفقیت نقش قابل توجه‌ای دارد. به طور کلی:

  1. اهدافی که سازگار (consistent) و بلند هستند: در واقع افراد موفق، تعهدی بلند مدت به اهداف حرفه ‌ای دارند که با عزم راسخ آن‌ ها را ادامه داده ‌اند.
  2. درک عمیق و مناسب محیط رقابتی: روش تعریف نقش و پیگیری مسیر حرفه‌ای افراد موفق نشان‌ دهنده درکی عمیق و آگاهانه از محیط‌ های بیرونی است که در آن‌ فعالیت می ‌کنند.
  3. ارزیابی عینی منابع: اکثر افرادی که به موفقیت‌های بزرگ می‌رسند، در شناسایی و استفاده از منابع در اختیار خود مهارت داشته‌اند.
  4. به اجرا در آوردن اثر بخش: بدون اجرای اثر بخش، بهترین استراتژی ‌ها نیز بی فایده است. اثر بخشی انسان‌ های تأثیرگذار به عنوان رهبر و خالق سازمان‌ های وفادار و حامی به منظور پشتیبانی از تصمیم و اجرای عملیاتی برای کسب موفقیت حائز اهمیت است.

تعریف راهبرد

لازم به ذکر است که این نقش استراتژی یا تعریف راهبرد را می ‌توان در اکثر حوزه‌ های تلاش‌های انسانی مشاهده کرد. با یک بررسی کلی در رابطه با جنگ‌ها، بازی شطرنج، سیاست، کسب و کارهای موفق و اگر به این موارد نگاهی اجمالی بیندازیم یا آن ‌ها را زیر ذره بین ببریم به این نتیجه خواهیم رسید که موفقیت افراد و سازمان‌ها به ندرت نتیجه یک فرآیند کاملاً تصادفی بوده است. استراتژی به زبان ساده اگر بر مبنای این چهار عنصر قرار بگیرد تقریباً همیشه نقش مهمی ایفا می ‌کنند.

اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که به فکر کسب و کار خانگی افتاده و قصد دارید بهترین ایده را مطابق با نیاز، شرایط زندگی و علاقه و استعداد خود انتخاب کنید حتما مقاله “ کسب و کار خانگی ” را مطالعه کنید

تعریف استراتژی یا راهبرد در سطوح مختلف کسب و کار

نکته مهم دیگر در استراتژی این است که این امر در تمامی سطوح سازمان جاری است و همه‌ ی کسب و کار و تک تک کارکنان و اعضای آن را در بر می ‌گیرد. استراتژی کلی شرکت به اهداف کلی و اهداف کلی دامنه فعالیت کسب و کار برای تأمین انتظارات ذینفعان می ‌پردازد و نقشی حیاتی دارد زیرا تحت تأثیر تصمیمات سرمایه ‌گذارن به گرفتن تصمیم‌های استراتژیک برای کسب و کار کمک می‌ کند.

به طور کلی تعریف استراتژی شرکت معمولاً به طور اشکار در (( بیانیه مأموریت )) بیان می ‌شود. استراتژی بخش ‌های کسب و کار به عوامل مختلفی از جمله چگونگی رقابت درآمد در یک بازار خاص و تصمیم‌ های استراتژیک مربوط به انتخاب محصولات، تأمین نیاز‌های مشتریان، دستیابی به مزیت رقابتی، بهره برداری یا خلق فرصت ‌های جدید و … در بر می ‌گیرد و بستگی دارد.

چند مورد از بهترین استراتژی‌ها برای رشد کسب و کار

هدف از تدوین استراتژی رشد یک کسب و کار است. اما در خصوص بهترین استراتژی‌ها برای رشد کسب و کار می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.